رمان «كوه مرگی» اثر حسین عباس زاده از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.
جنگ ایران و عراق داستانها و گفتنیهای زیادی دارد و رمان «كوه مرگی» هم از زبان یك پزشك روایت میشود كه در مواجهه با یك بیمار عراقی به یاد خاطرات خودش از جبهه میافتد.
در ادامه از روی شباهتها متوجه میشود كه این بیمار عراقی فردی است كه باعث اسارت خود او و شهادت دوستان همرزمش شده است. اینجاست كه داستان اوج میگیرد و راوی تصمیم میگیرد انتقام خون همرزمان شهیدش را از بیمار عراقی بگیرد، اما این تصمیم با اتفاقات و ماجراهایی همراه است كه باعث میشود تا با فضایی تازه و خواندنی روبه رو شوید.
از ویژگیهای این اثر میتوان به توصیف و فضاسازی مناسب و تأثیرگذار، پرهیز از سویه شعاری و قضاوتمندانه، پایانبندی و تأثیرگذاری كه مخاطب را با خود همراه میكند، اشاره كرد.
این كتاب در كارگاه قصه و رمان مركز آفرینشهای ادبی حوزه هنری تولید شده و مخاطبان آن گروه سنی جوان و بزرگسال هستند.
در بخشی از رمان «كوه مرگی» میخوانیم: «وقتی باد و برف با هم قاطی میشدند یك جهنم یخ زده میشد. باد از بین كوهها زوزه میكشید و روی برفها میرقصید و پودر برف را به سر و صورتت میكوبید. باد و برف وقتی با هم دست به یكی میكردند بی رحم میشدند مثل یك حیوان درندۀ بی رحم. هر چه سر راهشان بود یخ میزد. شبهایی كه باد بود اصلاً پست دادن فایدهای نداشت؛ چون نمیتوانستیم رو به باد بایستیم. باید مدام پشت به باد میایستادیم تا ذرههای برف توی صورتمان نخورد. ذرههای كریستالی یخ زدۀ برف مثل چاقو توی پوستمان فرو میرفتند».