نابغهای كه استاد مولوی بود و شاگرد سنایی
آنچه از عطار در خلال اففریدالدین محمد عطار را عمدتاً پس از مولوی بزرگترین شاعر صوفی ایرانی میشناسند. حول زندگی عطار همانند برخی دیگر از بزرگان ادب فارسی، افسانهها و نقل قولهای متعددی وجود دارد. درباره عطار این موضوع بیشتر به تاریخ وفات او اختصاص دارد. گویند او در سال 513 به دنیا آمد و در طی فتح نیشابور به دست مغولان در سال 627 هجری قمری كشته شد. برخی این ادعا را با این توضیح كه در این صورت عطار در زمان مرگش، 114 سال سن داشته است، رد كردهاند.
به هر روی آنچه از عطار در خلال این افسانهها برای ما به یادگار مانده، آثاری است كه عمدتاً در قالب مثنوی از ضمیری روشن و با زبانی نمادین سروده شدهاند. او صاحب چند منظومه ارزشمند عرفانی است كه آن را برای خواص نسروده، بلكه آثارش را به رمز و با زبانی آراسته كه وی را در ردیف شاعران سمبولیست قرار میدهد. او صاحب آثار گرانسنگی چون منطقالطیر، مصیبتنامه، تذكرةالاولیا و الهینامه است؛ آثاری كه او را به عنوان یكی از بارزترین شاعران عارف معرفی میكنند.
در میان آثار پژوهشی در ادب فارسی، نام عطار از جمله نامهای پرتكرار است. حاصل علاقه پژوهشگران به آثار او، انتشار آثار متعددی در باب و باره زندگی و آثار او به عنوان یكی از پایهگذاران آثار نمادین عرفانی است. یكی از تازهترین كتابهایی كه در این خصوص منتشر شده، كتابی است با عنوان «سنایی و عطار» كه شامل دیدگاههای فلسفی غلامحسین دینانی، استاد نامآشنای حوزه فلسفه و عرفان، درباره این دو شاعر.
اگر شعر عرفانی را به مثلثی مانند كنیم، سنایی، عطار و مولوی سه ضلع این مثلث خواهند بود. با توجه به این اشتراكات، دینانی در كتاب خود كه البته نتیجۀ مباحث مطرحشده در برنامۀ تلویزیونی «معرفت» است، به بررسی اندیشههای دو ضلع از این مثلث، یعنی سنایی و عطار میپردازد و تأثیر سنایی بر دیگر بزرگان این حوزه، مانند مولوی و عطار، را تبیین میكند. سانهها برای ما به یادگار مانده، آثاری است كه عمدتاً در قالب مثنوی از ضمیری روشن و با زبانی نمادین سروده شدهاند.