سالهاست كه تفكیك جنس كار رسانه ای در عرصه خبر و تحلیل را مهمترین شرط كار حرفه ای در عرصه رسانه دانسته اند و توفیق در تعامل رسانه های شنیداری با سایر رسانه ها نیز منوط به تشخیص و تبیین حدود ، دانسته شده است.
نویسنده : احمد خالصی
سالهاست كه تفكیك جنس كار رسانه ای در عرصه خبر و تحلیل را مهمترین شرط كار حرفه ای در عرصه رسانه دانسته اند و توفیق در تعامل رسانه های شنیداری با سایر رسانه ها نیز منوط به تشخیص و تبیین حدود ، دانسته شده است.
فصل مشترك كار رسانه های دیداری، شنیداری و مكتوب را میتوان رسالت اطلاع رسانی و جذب مخاطب دانست و مسلما تنوع طیف های رسانه ای تنها به نام و نشان نیست بل باید شكل كار در تولید محتوا با نگرشی به محل عرضه آن منطبق بر اصول تخصصی و كار كارشناسانه باشد . و این امری است كه هرچند در وهله و نظر اول ، بدیهی و بسیط و مسلم فرض میشود اما تجربه چند دهه كار رسانه ای به آموخته كه تولید محتوا با تكیه مطلق بر حدود تعریف شده هر رسانه اگر نه كاری محال ، حداقل دشوار است . تعریف های رسانه ها مدام در حال تغییر و تحول و توسع و تضییق هستند. و مرز میان شنیدار و دیدار و مكتوب اینك كاملا مبهم است و دیگر چون گذشته شفاف نیست. اكنون با یك طیف و منشور و نوسان و سیالیت در تعریف و باز شناسی مرزهای هر رسانه مواجه ایم.
ما با ضرورت و نیاز به همپوشانی و در هم فرو رفتن مرزها مواجه شده ایم و احیا و حیات و گسترش مرزهای رسانه ای منوط به فهم و اعتبار ذات رسانه ایِ هر رسانه است.
پرواضح است كه یك جامعه تنها به رادیو برای اطلاع رسانی نیاز ندارد همانگونه كه تنها به تلویزیون، خبرگزاری و یا روزنامه نیز نیازمند نیست ؛ منظور از این نوع نیازمندی آن است كه در عصر حاضر تنها یك رسانه نمی تواند پاسخگوی طیف متنوع مطالبات مردم یك جامعه باشد و لازم است تا جمیع رسانه ها برای پوشش حداكثری اخبار و رویدادهای جاری در كشور و سایر نقاط جهان تلاش كنند تا بتوانند در آگاه سازی مخاطبان خود موفق باشند.
در عین حال هماره باید به این نكته نیز وقوف داشت كه در عین ضرورتِ توجه مداوم و موثر به همپوشانی رسانه ها ، برای تضمین حیات هر كدام باید به تفاوت انتظار مخاطب از رسانه های دیداری ، شنیداری و مكتوب نیز عنایت داشت.
عدم تعریف مرزهای تفاوت رسانه های دیداری، شنیداری و مكتوب را نیزمیتوان از آسیب های كار رسانه ای دانست . باید تشخیص داد كه هر رسانه برای خود رنگ، لحن و صدای مشخصی دارد و مسلم است كه خلط این مفاهیم و عدول از مرزهای متمایز رسانه ها ، نگاه تخصصی را با چالش رو به رو می سازد.
رادیو، تلویزیون، روزنامه و خبرگزاری باید در كنار تعامل و رد و بدل كردن تجربیات به بازشناسی فعالیت های رسانه ای با نگاه تخصصی در شاخه های مختلف نیز توجه كنند تا مخاطبان در مواجهه با هر رسانه مجزا ، دریافت ها و برداشت های متفاوتی داشته باشند.
باید این تفاوتِ انتظار از هر رسانه را به رسمیت شناخت و اتفاقا از آن نهایت بهره را برد. میتوان روند را به گونه ای طراحی كرد كه به بهره برداری مناسب از فضای خلاقیت هر رسانه منتج شود.
چنین باد
یا حق