مولوی شهرت را بند محكمی می داند كه بر دست و پای آدمی می افتد به تعبیر او بند مشهور بودن و معروف بودن هیچ كم از بند آهنین ندارد.
نویسنده : حسین نعمتی
بیشتر افراد عاشق شهرتند بسیار تلاش می كنند تا به شهرت برسند البته در واقعیت امر نیز شهرت امر جذاب و فریبنده ای است این كه مدام دیگران به شخص اشاره كنند و درباره او بگویند و...
اما در نگاه عرفانی فرد تا آن جا كه می تواند باید از شهرت پرهیز كند چون گرفتگی ها و گرفتاری های زیادی برای او ایجاد می كند. در قصه ی طوطی وبازرگان مولوی از زبان طوطی ای كه در قفس گرفتار شده از همین مورد یاد می كند : زانك آوازت ترا در بند كرد
سپس می گوید:
كه اشتهار خلق بند محكم ست در ره این از بند آهن كی كم ست
مولوی شهرت را بند محكمی می داند كه بر دست و پای آدمی می افتد به تعبیر او بند مشهور بودن و معروف بودن هیچ كم از بند آهنین ندارد.
سپس در نتیجه گیری می گوید:
هركه داد او حسن خود را در مزاد صد بلای سوء بر او رو نهاد
چشم ها و خشم ها و رشك ها بر سرش ریزد چو آب از مشك ها
دشمنان او را ز غیرت می درند دوستان هم روزگارش می برند
كسی كه مشهور می شود در معرض انواع و اقسام آسیب ها از سوی دیگران قرار می گیرد آسیب هایی چون خشم و حسد و كینه و.... دیگران هم لزوما و فقط دشمنان نیستند دوستان هم به نوعی دیگر موجب سلب آسایش فرد مشهور می شوند. شدت آسیب به میزان و مقدار شهرت هم بستگی دارد هرچه شهرت بیشتر باشد آسیب ها بیشتر می شود و ما بسیار شنیدیم از افرادی كه مشهور هستند كه به راحتی حتی نمی توانند كارهای عادی خود را انجام دهند و شهرت در واقع برایشان محدودیت ایجاد كرده است.