از دیدگاه رواقیان، قدرت خدا در همه اشیاء نافذ است و هیچ كدام از جزئیات امور، اگر چه بسیار ناچیز باشد، خارج از مشیّت او نیست. نتیجه ای كه ایشان از این اعتقاد می گرفتند این بود كه انسان تحت هیچ شرایطی نمی تواند حوادث جهان را تغییر دهد.
نویسنده : علی شالچیان
رواقی گری مكتبی فلسفی است كه مؤسس آن زنون كیتسیونی است. نام این فلسفه به این مناسبت است كه محل درس و بحث در یكی از رواقهای شهر آتن بود.
در اینجا به اختصار، به برخی از اندیشه های رواقیان اشاره می شود؛ و البته، آنچه درباره ایشان بیان می شود فقط توصیف اندیشه های ایشان است و به منزله تایید نیست.
رواقیان همه جهان را مادی می دانستند. ایشان بر این باور بودند كه چیزی به نام موجود روحانی و مجرد از ماده در جهان وجود ندارد. ایشان حتی خداوند را نیز مادی می دانستند. البته، آن ها اجسام را به دو دسته تقسیم می كردند: جسم فاعل و جسم منفعل.
منظور از جسم فاعل جسمی است كه قوه و قدرت جهان است، كه در انسان، روح یا نفس نامیده میشود؛ و در مورد همه جهان، به آن خدا گفته می شود؛ و جسم منفعل چیزی است كه در انسان بدن گفته میشود و در مورد همه جهان، ماده نامیده میشود. از نظر رواقیان، این دو امر یعنی "قوه و ماده" یا "روح و بدن" یا "خدا و جهان"، دارای حقیقتی واحد است و با یكدیگر امتزاج دارند؛ به گونه ای كه وجود یكی در دیگری سریان و جریان دارد.
یكی دیگر از مبانی رواقیان این بود كه حوادث این جهان براساس تقدیر و قضای حتمی و تغییر ناپذیر الهی تحقق پیدا می كنند و هر پدیده ای در هر زمانی و هر مكانی و با هر شرایطی به صورت قطعی در قضاء الهی پیش بینی شده است و به هیچ وجه قابل تغییر نیست. ایشان معتقد بودند كه در سراسر جهان هیچ گونه امر نامعقولی وجود ندارد و اتفاق و تصادف و بی نظمی را در جهان راهی نیست و هر چیزی در جای مقرر خود قرار دارد.
از دیدگاه رواقیان، قدرت خدا در همه اشیاء نافذ است و هیچ كدام از جزئیات امور، اگر چه بسیار ناچیز باشد، خارج از مشیّت او نیست. نتیجه ای كه ایشان از این اعتقاد می گرفتند این بود كه انسان تحت هیچ شرایطی نمی تواند حوادث جهان را تغییر دهد. اراده آدمیان هیچ دخالتی در چگونگی حوادث جهان ندارد و ممكن نیست هیچ گونه حادثه ای جز بدان صورت كه در واقع هست حادث شود. آدمیان تنها می توانند اراده خود را تغییر دهند. از نظر ایشان كار انسان این است كه نقش خود را بازی كند و آن را خوب بازی كند؛ اما گزینشِ نقش با دیگری است.
رواقیان به نوعی وحدت وجود باور داشتند. آنان بر این عقیده بودند كه جهان، ظاهری دارد و باطنی: ظاهر آن همان ماده جهان است و باطن آن چیزی است كه به آن خدا می گوییم. به تعبیر دیگر، خدا از جهان جدا نیست؛ روح جهان است و همه چیز در جهان از اجزای یك كل شگفت انگیز است، كه جسمش طبیعت است و روحش خداست.
هر چند رواقیان نظام عالم را مشمول مشیّت و قضای الهی می دانستند، و به جبر و قضای تغییرناپذیر الهی باور داشتند؛ اما از آنجا كه قوام هرگونه حكم اخلاقی به وجود اراده آزاد و اختیار است و بدون داشتن اختیار نمی توان از خوب و بد و فضیلت و رذیلت سخن به میان آورد، كوشیده اند تا به گونه ای پای اختیار و اراده آزاد را در رفتار انسانی باز كنند. بر این اساس، رواقیان معتقدند كه هر چند جبر سراسر هستی را فرا گرفته است، اما با وجود این، اراده انسان تنها چیزی است كه از این قاعده كلی استثنا شده است. اراده انسان امری كاملاً اختیاری است و در دایره اقتدار و اختیار آدمیان جای دارد. بنابراین، یگانه چیزی را كه می توان متصف به حسن و قبح كرد، اراده است. انسان خوب یعنی انسان دارای اراده نیك و انسان بد یعنی انسان دارای اراده بد.
اگر از رواقیان سوال می شد كه چه چیزی در اختیار انسان است، ایشان پاسخ می دادند كه اراده انسان و قضاوت های او درباره حوادث. پس از نظر رواقیان، انسان ها باید بیاموزند كه قضاوت های شایسته و اراده های خوب داشته باشند. رواقیان معتقد بودند كه اراده می تواند بر خود تسلط یابد، اما هیچ چیز دیگری نمی تواند بر آن مسلط شود. در نتیجه، اراده كردن و خواستن فضیلت، و اراده كردن برای پیروزی بر تبهكاری بر انسان واجب است.