بحث جبر و اختیار از كلان ترین و كلی ترین مسائل زندگی چون تولد در چه دوره تاریخی ، كدام كشور ، كدام منطقه، كدام خانواده تا جزئی ترین مسائل همچون گذران اوقات فراغت طرح می شود.
آیا ما در این موارد مجبوریم یا مختار؟میزان اجبار و اختیار ما چگونه
نویسنده : حسین نعمتی
بحث جبر و اختیار یكی از درازدامن ترین بحث های بشر در طول تاریخ حیات انسانی در میان ادیان و مكاتب الهی و بشری است.این كه آدمی مجبور است یا مختار، اینكه زندگی هر فردی از پیش مقدر و مشخص است یا آن كه خود فرد است كه می تواند زندگیش را بسازد . این كه ما چقدر مختاریم در خانوادة برجسته ، ثروتمند، و با منزلت اجتماعی به دنیا بیاییم یا آن كه در خانواده ای ضعیف ، و مبتلا به انواع مشكلات و آسیب ها چون فقر ، اعتیاد و ... به دنیا آییم و اساسا انتخاب ما در این زمینه چقدر نقش دارد. این كه در چه دوره ای ، در چه كشوری ، منطقه ای و... بدنیا آییم و زندگی كنیم مجبوریم یا مختار؟
این كه در چه رشته ای درس بخوانیم ؟ در چه كارهایی مهارت پیدا كنیم ، در چه زمینه ای مطالعه كنیم،چگونه اوقات فراغت خود را بگذارنیم و.. چقدر نقش داریم، مجبوریم یا مختار؟
می بینیم كه بحث جبر و اختیار از كلان ترین و كلی ترین مسائل زندگی چون تولد در چه دوره تاریخی ، كدام كشور ، كدام منطقه، كدام خانواده تا جزئی ترین مسائل همچون گذران اوقات فراغت طرح می شود.
آیا ما در این موارد مجبوریم یا مختار؟میزان اجبار و اختیار ما چگونه است؟و ...
پیرامون جبر و اختیار در تاریخ،درگیری ها و چالش های عمیق رخ داده است حتی در برخی از دین ها این عقیده موجب تقسیم بندی پیروان آن دین شده است و گروهی كه معقتد به جبر بودند پیرو یك فرقه و آنان كه معتقد به اختیار بودند پیرو فرقه دیگری شده اند. هم اكنون نیز همین بحث زنده است و به نظر می رسد تا وقتی انسان و اندیشه انسان هست این موضوع مطرح است.
بدیهی است كه موضوع و عقیده ای بدین مهمی توجه متفكران را بر می انگیزد . از جمله متفكرانی كه مفهوم جبر و اختیار برایش مهم بوده جلال الدین مولوی حكیم و عارف شهیر ایرانی است.
مولوی نظریه مهمی در باب جبر و اختیار دارد كه بسیار راهگشاست. مولانا اساسا با چشم دیگری به این موضوع می نگرد كه بدیع و عمیق است .
مولوی معتقد است جبر و اختیار از جمله موضوعاتی است كه هیچ كس نمی تواند دیگری را اقناع كند. به قول فلاسفه طرفین در آن به تَكافؤ اَدِلّه¬ رسیده اند.*از این رو این بحث در طول تاریخ میان انسان ها جریان داشته وخواهد داشت.
در مـیان جـبـری و اهــل قــدر / همچنان بحث است تا حـشر بشر
حتی او فراتر می¬رود و می¬گوید این خداوند است كه در تنور این بحث می¬دمد چرا كه دنیا عالم كثرت¬ها وگوناگونی¬هاست و اساسا ضرورت و جذابیت جهان به حفظ و تداوم همین كثرتهاست.
چونكه مَقضی بُد دوام آن روش / می دهدشان از دلایل پرورش
به نظر می رسد كه اساسا استدلال عقلانی در این جا خیلی موثر واقع نمی¬شود بلكه امیال وگرایش هاست كه تعیین می¬كند هر فردی متاثر از كدام نظریه زندگی خود را تفسیر كند.
* تَكافؤ اَدِلّه¬:یعنی مدعیات ودلایل طرفین به برابری رسیده است و دلیل های موافق و مخالف به یك اندازه اعتبار دارند و هیچ یك نمی تواند دیگری را مغلوب و یا رد كند زیرا هر دلیلی كه طرفدار اختیار ارائه می كند دلیلی نیز طرفدار جبر ارائه می كند و هیچكدام دلیلشان بر آن دیگری غلبه نمی¬كند.