یادداشت روز :پشت نویسی ماشین ها به مثابه یك رسانه «عاقبت فرار از مدرسه ی زبان»

زبان درختی است در باغ جامعه و پشت نویسهای خودرو‌ها میوه‌های هستند ازین درخت. اگر این میوه گاهی آفت می‌زنند نمی‌توان شاخه‌های تمامشان را به راحتی خشكاند. اگر ناهنجاری هایی در این نوشته‌ها جاری است، آیا تمام این فكرنوشت‌ها باید جریمه شوند؟..

1396/06/07
|
16:59

نویسنده : عباس رجب سلمانی

گاهی خواندن یك خبر، پریشانمان می‌كند و گاهی هم پشیمان. خواندن خبر جریمه‌ی 30 هزارتومانی پشت نویس‌های خودرو‌ها توسط پلیس راهور از ان دسته خبرهایی بود كه هم پریشانم كرد و هم پشیمان.
بدیهی است كه چند سالی می‌باشد كه این مقوله همواره در كش و قوس جرم بودن یا نبودن و یا اصلا بودن یا نبودن، بوده و هست. اما بیایید و به این مسئله جور دیگری نگاه كنیم. اگر فرضمان بر این نوشته‌ها این است كه رفتارهایی ناهنجارانه هستند، اساس اینگونه نوشتن را می‌توانیم با تامل بیشتری ببینیم. آیا هر جایی از دنیا كه درختی آفت می‌زند آنرا از ته می‌برند؟
زبان درختی است در باغ جامعه و پشت نویسهای خودرو‌ها میوه‌های هستند ازین درخت. اگر این میوه گاهی آفت می‌زنند نمی‌توان شاخه‌های تمامشان را به راحتی خشكاند. اگر ناهنجاری هایی در این نوشته‌ها جاری است، آیا تمام این فكرنوشت‌ها باید جریمه شوند؟ بله. اسم این نوشته‌ها در اصل "فكرنوشت" هایی هستند كه زاییده‌ی مردمان یك فرهنگند. همانطور كه امانوئل كانت گفت: " زبان آیینه‌ی اندیشه است".
بخشی از خرده فرهنگ زبانی ما بر دوش‌های همین فكر نوشت هاست كه تجلی عامدانه و یا نیمه-عامدانه‌ی اجتماعی به خود می‌گیرند. برخی از این فكرنوشت‌ها آیینه دار فرهنگ ما هستند. از "یا حسین (ع) "‌های نوشته شده در محرم گرفته تا "رفیق بی كلك مادر" كه یك جهانِ اندیشه و فرهنگ ما را به پشت می‌كشند.
این پشت نویس‌ها گاه بسان یك تابلوی فرهنگی سیار عمل می‌كنند و تلنگرهای اخلاقی-فرهنگی برای مخاطبانشان دارند. پس، همواره نمی‌توانیم ان‌ها را در زمره‌ی ناهنجاری‌های یك جامعه بدانیم، چرا كه گاهی جمله و نوشته‌ای تاثیر فوق العاده‌ای آنی روی خواننده اش خواهد گذاشت؛ اگر چه ممكن است چنین گفته شود كه جای این چنین نوشته‌های پشت خودرو نیست، اما بخواهیم و نخواهیم هر فرد و نظام‌های نشانه‌ای همراه وی (اعم از لباس و پوشش، مدل مو و خودرو و ...) در دنیای امروز یك رسانه است.
امیدوارم به جای قطع‌های این چنینی به فكر هرس كردن‌های آن باشیم و این ظرفیت‌های فرهنگ را به مسیر درست‌تر خود هدایت كنیم. در پایان باید بگویم، به عنوان یك زبان شناس همیشه دغدغه‌ی خواندن و تحلیل میوه‌های زبانی جامعه‌ی خودم را داشته و دارم و گاه مانند باغبانی می‌مانم كه شباهنگام گل‌ها و میوه‌های باغی كه در آن كار می‌كند را می‌چینند و می‌برند.
زبان شناسان باغبان‌های این باغ بزرگ زبان فارسی اند، كاش خبر چیدن گل هایشان پریشانشان نكند و از خواندن و تحلیل داده‌های زبانی فرهنگ خود پشیمان نگردند.

دسترسی سریع