در جستجوی معنا پنجشنبه هر هفته از ساعت 23:00 به مدت 60 دقیقه

رابطه بین مدرنیته و تنهایی اهمیت دارد. زیمل می‌گوید شكایت كردن و نفرین و لعنت بر این شرایط كاری را از پیش نمی‌برد بلكه باید این وضعیت را بشناسیم

هشتمین قسمت از برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» با حضور امیرعباس علیزمانی دوشنبه 20 مرداد از رادیو فرهنگ پخش شد.

1399/05/21
|
10:59

امیرعباس علیزمانی در این برنامه گفت: رابطه بین مدرنیته و تنهایی اهمیت دارد. زیمل می‌گوید شكایت كردن و نفرین و لعنت بر این شرایط كاری را از پیش نمی‌برد بلكه باید این وضعیت را بشناسیم. مدرنیته یك روح دارد و این روح تبلورهای مختلف دارد. هر چند مدرنیته همه چیز را بی‌روح كرده است. معماری مدرن، تبلور مدرنیته است. پول، ماشین، شبكه‌های مجازی و ... همه تبلور این روح هستند. از دید ماكس وبر اگر بخواهیم ریشه همه این‌ها را بررسی كنیم باید میان دو نوع عقلانیت فرق بگذاریم. یك عقلانیت معطوف به ارزش داریم و یك عقلانیت مبتنی بر هدف.
استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: عقلانیت معطوف به ارزش یعنی انسان برای یك ارزشی تلاش می‌كند و می‌جنگد. حالا این ارزش می‌تواند متفاوت باشد. وبر می‌گوید دوران مدرن پایان این دوره و آغاز دوره دیگری است كه عقلانیت در آن مبتنی بر هدف است. در این عقلانیت، عقل ابزارهای مختلف را به كار می‌گیرد تا به آن هدف برسد. ممكن است كسی بگوید در عقلانیت معطوف به ارزش هم افراد ابزارهای عقلانی متعددی را به كار می‌بردند تا به ارزش‌ها برسند. فرق این است كه در اینجا غایت دنیوی موردتوجه است و عقل در خدمت این غایت است. هر چه هست محاسبه سود و زیان است و ارزش‌ها جایی ندارند.
وی ادامه داد: عقلانیت پشت مدرنیته غربی كاملاً ابزاری است و غایت آن كاملاً دنیوی و افزایش سود و سرمایه است. یك ‌وقت شما كار اقتصادی را ارزش تلقی می‌كنید. «الْكَادُّ عَلَى عِیَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه». در عقلانیت مدرن غایت نهایی افزایش سود و درآمد و رفاه جسمانی است. این عقلانیت محاسبه‌گر و تهی از ارزش كه هیچ سودایی غیر از رسیدن به سود ندارد در معماری به صورت انبوه‌سازی و كم كردن هزینه‌ها و سرعت در ساخت خودش را نشان می‌دهد. زیمل روح مدرنیته را در پول توضیح می‌دهد.
امیرعباس علیزمانی اضافه كرد: مهم‌ترین ویژگی این نگاه، ابزاری كردن همه چیز است و همه رابطه‌ها و ارزش‌ها بر این مبنا قرار می‌گیرد و عواطف انسانی به حاشیه می‌رود. عقل، همه چیز را خیلی خشك و كاسب‌كارانه می‌سنجد. حتی سلام كردن آدم‌ها به هم مبتنی بر این می‌شود كه ببینند آیا برایشان سودی دارد یا خیر. آرتور میلر در داستان «مرگ فروشنده» به زیبایی این نكته را نشان می‌دهد. این سیستم كارآمد هست و انسجام دارد اما غایت آن دنیوی است و نه متعالی و Spiritual. بلایی بر سر انسان می‌آید كه انسان تبدیل به ابژه می‌شود. شكی نیست كه مدرنیته در این پروژه خود موفق است.
وی سپس گفت: وبر تعبیری دارد كه می‌گوید بروكراسی مشخصه مدرنیته است. ارتباط وجود دارد اما همه این ارتباطات معطوف به هدف است. در گذشته از بزرگ خودشان یا رئیس قبیله یا حاكم حرف‌شنوی وجود داشتند و اوتوریته‌ها وجود داشت و نظم جامعه بر مدار آن اوتوریته‌ها بود و این اشخاص مهم بودند. وبر می‌گوید در جامعه مدرن به جای اشخاص، قوانین و مقررات هستند كه رفتارها را كنترل می‌كنند. دیگری‌های نامرئی هم وجود دارند كه پول یكی از این‌هاست. پول روحی دارد كه ما را كنترل می‌كند. پول یك جهان‌بینی و سبك زندگی با خود دارد.
امیرعباس علیزمانی اظهار كرد: بروكراسی یعنی دیوان‌سالاری خشك و الا مقررات چیز بدی نیست. این مقررات برای رسیدن به آن هدف است و فرد مهم نیست. از این جهت دقیق و در عین‌ حال بی‌رحم است. شاید تا حدودی ما را به سمت عدالت اقتصادی ببرد اما مشكلش این است كه تك‌ساحتی است. وبر می‌گوید حتی لبخند و ابراز احساسات در چارچوب این بروكراسی است. دو نوع رابطه داریم. یكی رابطه‌های كیفی، صمیمانه، صادقانه و دلی است. بخشی از جامعه ما خدا را شكر هنوز سنت‌های خودش را حفظ كرده است و رابطه‌ها مبتنی بر عشق است. رابطه پدر و مادر و فرزند مبتنی بر عشق است و رقیب هم نیستند.
وی خاطرنشان كرد: رابطه بوروكراتیك هم داریم كه در آن ممكن است لبخندهای زیادی را ببینیم اما در زیر لبخند معنایی نیست و تهی است. گوته تعبیری دارد كه می‌گوید متخصصان بی‌روح و انسان‌های لذت‌طلب. رابطه وجود دارد اما كاملاً ابزاری و بوروكراتیك است. وبر می‌گوید مدرنیته یك زندان آهنین است. یك عقلانیت هم داریم كه امیرالمؤمنین می‌گوید: «فَلاَ تُكَلِّمُونِی بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَة». در این نگاه انسان غایت است و هیچ فرقی نمی‌كند بین آن پیرزنی كه مشك خود را می‌برد و امیرالمؤمنین مشك او را می‌گیرد و آن قدرتمندی كه قدرت دارد و علی (ع) در مقابل او می‌ایستد.
امیرعباس علیزمانی افزود: مدرنیته به یك پروژه ناقص و ناتمام و غیرانسانی تعبیر شده است كه نیاز به بازنگری و اصلاح دارد. نمی‌گوییم این پروژه را به‌كل كنار بگذاریم. بلكه چون ما انسان هستیم ارتباطات ما در این شبكه باید به‌طور كامل برقرار شود و انسان تك‌ساحتی دچار تنهایی می‌شود. من بر خلاف اسونسن معتقدم ارتباطی كه انسان در سنت با دیگران داشته كیفی بوده است. نمی‌گویم تنهایی نبوده است. تنهایی كوتاه‌مدت یا مكانی و غربت بوده است. اما این پدیده‌ای كه برای انسان مدرن اتفاق افتاده مانند یك آوار بر سر او خراب شده است. ابژه شدن انسان یعنی شیء شدن كه روح پول و ماشین است و خود ما را هم شیء می‌كند. سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است. كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید، نتواند كه ره تاریك و لغزان است. وگر دست محبت سوی كس یازی، به اكراه آورد دست از بغل بیرون كه سرما سخت سوزان است.
وی همچنین گفت: كسانی كه در آرامش سنت زندگی می‌كردند آن سنت‌ها و ارزش‌ها را داشتند و آرامش داشتند. وقتی امروز با نسل جدید صحبت می‌كنیم می‌بینیم از اینجا مانده و از آنجا رانده است. نه آرامش دوران سنت را دارد و نه مدرنیته را درست فهمیده است. تصور می‌كند غرب بهشت است و تلقی غلطی از مدرنیته دارد. نباید غرب‌زدگی را هم در چارچوب غرب‌زدگی بفهمیم. نمی‌گویم به دوران عصر حجر برگردیم بلكه ما انسانیم و نباید تك‌ساحتی بشویم. «كَلِمَةً طَیِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء». نباید از این حرف‌ها برداشت سیاسی شود بلكه نقد مدرنیته یك نقد فلسفی است. به میزانی كه مدرن می‌شویم خیلی چیزهای خود را از دست می‌دهیم. اساس معنا ارتباط است. معنا در واقع شكوفا شدن است.
امیرعباس علیزمانی در ادامه گفت: مولانا می‌گوید: پیر را بگزین كه بی پیر این سفر/ هست بس پر آفت و خوف و خطر/ آن رهی كه بارها تو رفته‌ای/ بی قلاوز اندر آن آشفته‌ای/ پیر تابستان و خلقان تیرماه/ خلق مانند شب‌اند و پیر ماه. منظور مولانا از پیر، الگو است. در جامعه مدرن، الگو و قهرمان وجود ندارد و قهرمان، پول و سود است. اساس سنت دینی ما بر عشق است. «وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك». «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُم». «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم». مهربانی پیامبر را در همه لحظه‌های اجتماعی و سیاسی می‌توانید لمس كنید. ما سنت ادبی بزرگی داریم. سعدی، مولانا و شاهنامه را داریم. ائمه معصوم ما الگوی رابطه مبتنی بر صمیمیت و عشق بوده‌اند.
وی در پایان عنوان كرد: امروز این‌ها دارد گم می‌شود. امروز ارتباط با سنت دارد قطع می‌شود. باید در نظر و عمل به آن چشمه زلال برگردیم. «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُم». این آیه فقط مربوط به مردم نیست و به حكمرانان هم مربوط است. در عین ‌حال معتقدم آن روح بزرگی كه در این جامعه است كه از قرآن و مكتب اهل‌بیت سرچشمه گرفته و عرفانی و حماسی و ادبی است و نمونه آن را در شهیدان دیدیم، باید از این روح استفاده و بهره‌برداری كنیم. این روح باید میوه دهد و نباید گم شود. امیدوارم خورشید معنا در سرزمین ما غروب نكند.

برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» كاری از گروه اجتماعی رادیو فرهنگ با اجرای یاسر هدایتی و به تهیه‌كنندگی محمدرضا حاج‌حیدری است كه دوشنبه هر هفته ساعت 21 از رادیو فرهنگ (موج FM ردیف 106) پخش می‌شود. گفتنی است این برنامه به صورت تصویری از سایت رادیو فرهنگ و اپلیكیشن ایران صدا قالب تماشاست.

دسترسی سریع
در جستجوی معنا