در جستجوی معنا پنجشنبه هر هفته از ساعت 23:00 به مدت 60 دقیقه

عارفان تنهایی را یك‌جور مطرح می‌كنند و ملحدان به‌گونه‌ای دیگری، اما هر دو از تنهایی می‌نالند

دومین قسمت از برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» با حضور امیرعباس علیزمانی دوشنبه 9 تیر از رادیو فرهنگ پخش شد.

1399/04/10
|
07:49

امیرعباس علیزمانی در ابتدا گفت: عارفان تنهایی را یك‌جور مطرح می‌كنند و ملحدان به‌گونه‌ای دیگری، اما هر دو از تنهایی می‌نالند. تنهایی یك عارف یا یك ولی خدا همراه با رنج فراق و امید وصال است و دوست دارد روزی برگردد. مولانا می گوید آیا ماهی بدون آب زنده می‌ماند؟ حضرت علی (ع) به خداوند می‌گوید حتی اگر به جهنم هم بروم باز تو را می‌خوانم. چگونه فراق تو را تحمل كنم؟ این است كه می‌گوید:
در غم ما روزها بیگاه شد/ روزها با سوزها همراه شد
بلافاصله بیان می‌كند:
روزها گر رفت گو رو باك نیست/ تو بمان ای آنكه چون تو پاك نیست
استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: تنهایی عارف یك تنهایی بالنده و سبزی است كه انرژی برای بازگشت به او می‌دهد و موتوری برای بازگشت است. تنهایی ملحدان ناشی از نبود خدا و سكوت عالم و ناشی از بی‌معنایی است. به دلیل فاصله انسان و هستی و فاصله انسان با خداست. در واقع نوعی بی‌خدایی و برهوت و پرتاب‌شدگی است. بنابراین تنهایی‌ای كه عارف از آن سخن می‌گوید با تنهایی‌ای كه كامو، سارتر، هایدگر و ... می‌گویند خیلی متفاوت است.
وی ادامه داد: واژه تنها شاید به این معناست كه آدم‌هایی را می‌گوید كه تن‌ها و جسم‌هایشان با هم است و نه دل‌ها. ما علاوه بر همدلی به كمك به همدیگر هم نیاز داریم. عشق خداوند به ما همین‌گونه است. «یُحِبُّهُم وَ یُحِبّونَه». «وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَان». تنهایی اگر خیلی زیاد و مفرط باشد حتی اگر انسان خیلی هم مطالعه كند، مهارت‌های اجتماعی را به دست نمی‌آورد و آن بخش شخصیت انسان كه با ارتباطات اجتماعی شكوفا می‌شود شكل نمی‌گیرد. به لحاظ روان‌شناختی تنهایی یك آسیب است و به لحاظ اجتماعی هم این‌كه كسی از جامعه طرد ‌شود خیلی خطرناك است. البته ما برای یافتن خود احتیاج به خلوت داریم.
امیرعباس علیزمانی اضافه كرد: خلوت بر خلاف تنهایی، بار مثبت دارد و انتخاب شده و آگاهانه است. مثل این‌كه انسان اغیار را بیرون می‌ریزد. مولانا می‌گوید:
خلوت از اغیار باید نه ز یار/ پوستین بهر دی آمد نه بهار
آدمی‌خوارند اغلب مردمان/ از سلام‌علیكشان كم جو امان
خانه دیوست دل‌های همه/ كم پذیر از دیو مردم دمدمه
نمی‌گوید خطرناك‌اند بلكه می‌گوید آدمی‌خوارند. به تعبیری كانیبالیسم را بیان می‌كند. چرا؟ چون:
خانه‏ی دیو است دل‌های همه/ كم پذیر از دیو مردم دمدمه
حق ذات پاك الله الصمد/ كه بود به مار بد از یار بد
وی سپس گفت: واقعاً باید مراقبت كنیم و خلوت گاهی وقت‌ها خیلی لازم است. تنها بودن نه بار منفی دارد و نه مثبت. می‌توان تنها بود و مطالعه كرد و عشق ورزید و حال خوبی داشت. اما مراقبت از جنبه‌های منفی آن هم باید داشته باشیم. خلوت با دل و با معشوق لازم است و در این حالات باید اغیار را بیرون كرد. تنهایی به خفگی یا انجماد تشبیه شده است. گویی تنهایی ما را محصور می‌كند و به ما اكسیژن نمی‌رسد. ارتباط با دیگری مثل اكسیژن یا آفتاب می‌ماند.
امیرعباس علیزمانی خاطرنشان كرد: سینمای تنهایی، رمان تنهایی و نقاشی تنهایی داریم. در سینمای اگزیستانسیالیست به تنهایی پرداخته شده است مثل آثار آنتونیونی، برگمان و كیشلوفسكی. تنهایی به نظر من همان داستان عشق است. یك نوع تنهایی اختیاری است همان‌طور كه با یك مهمان خاص خلوت می‌كنیم. خلوت با دل و گفتگوی با خود چیزی است كه انسان گاهی به آن نیاز دارد و این فرصت كمتر پیش می‌آید. خلوت كردن به آگاهی هم نیاز دارد. یعنی كسانی می‌توانند به این خلوت برسند كه یاری داشته باشند.
وی سپس اظهار كرد: گاهی ما از روبه‌رو شدن با خود واهمه داریم چون عیب‌های خود را هم می‌بینیم. پول، تبلیغات و چیزهایی كه در دنیای جدید می‌بینیم باعث شده كه خیلی از مفاهیم برای بشر جدید بی‌معنا شده است. مثلاً واژه شرم بی‌معنا شده است. پیامبر (ص) قبل از مبعوث شدن در غار حرا به خلوت می‌پرداختند. «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه». حضور قلب در نماز هم برای مواجه شدن با خودِ اصیل است. خلوت ما را از كثرات دور می‌كند و ما را به عالم وحدت می‌برد. ازدحام تنهایان مربوط به عالم كثرت است.
امیرعباس علیزمانی در ادامه گفت: نبود خلوت و ترس از خلوت یكی از ریشه‌های بی‌معنایی است. امروز همه می‌خواهند مثل هم شوند و دم دستی و بازاری شوند. خلوت برای یافتن و گفتگو با خودِ اصیل و همچنین گفتگو با خدا و عشق است. بنابراین خلوت با خدا یا دل معنا دارد. یك سؤال این است كه ما در تنهایی چه چیزی را از دست می‌دهیم كه در نبود آن این‌قدر اذیت می‌شویم؟ تنهایی نوعی فاصله است كه این فاصله را می‌فهمیم. گاهی ما بعضی چیزها را فراموش می‌كنیم و متوجه آن نیستیم. اما گاهی تمنای حضوری كسی را می‌كنیم كه اكنون غایب است. كسی كه ما را می‌فهمد و به ما عشق می‌ورزد.
وی همچنین عنوان كرد: ما بدون حضور دیگری به معنای واقعی كلمه نمی‌توانیم زنده باشیم. به لحاظ عرفانی، ما پاره‌ای از خداوند و فرزند خداوند هستیم.
هم‌چو میل كودكان با مادران/ سر میل خود نداند در لبان
ما جزئی از كل هستیم كه وقتی از این كل جدا می‌شویم مشكل پیدا می‌كنیم. حتی ما گاهی نیاز داریم كه با كسی دعوا كنیم. مثل آن مرد زیرزمینی داستایوفسكی كه گاهی دعوای الكی راه می‌اندازد كه به او توجه شود.
دل ز هر یاری غذایی می‌خورد/ دل ز هر علمی صفایی می‌برد
صورت هر آدمی چون كاسه ایست/ چشم از معنی او حساسه ایست
از لقای هر كسی چیزی خوری/ وز قران هر قرین چیزی بری
چون ستاره با ستاره شد قرین/ لایق هر دو اثر زاید یقین
چون قران مرد و زن زاید بشر/ وز قران سنگ و آهن شد شرر
وز قران خاك با باران‌ها/ میوه‌ها و سبزه و ریحان‌ها
وز قران سبزه‌ها با آدمی/ دل‌خوشی و بی‌غمی و خرمی
امیرعباس علیزمانی افزود: حضور دیگری مثل آیینه است. یار، آیینه است. «المومن مرآت المومن». دیگری به ما كمك می‌كند تا خود را بشناسیم و شكوفا شویم و خود شویم. حتی دشمنان ما باعث می‌شوند ما عیب‌های خود را ببینیم. در تنهایی هر چیزی شكل می‌گیرد به جز شخصیت انسان. یك وقت شما چیزی را خوانده‌اید اما وقتی آن را تدریس می‌كنید این دانشجو است كه شما را استاد می‌كند و می‌سازد. بنابراین تنهایی از دیگری به معنای تنهایی از خود است و به گم كردن خود منتهی می‌شود. به تعبیر هایدگر ChatteringباDialogue فرق دارد. دیالوگ آن گفتگوی اصیل است. بنابراین حضور دیگری هم به لحاظ معرفتی و هم احساسی برای ما نیاز است.
وی در پایان گفت: گاهی ما با دیگری به احساسات‌مان پی می‌بریم و متوجه می‌شویم كه چه پتانسیل عظیمی از این لحاظ داریم. در جوامعی كه پول و ثروت و قدرت جای فضیلت‌ها را می‌گیرند انسان‌ها احساس ناامنی بیشتری می‌كنند و تنهایی‌شان بیشتر است. از طرفی فقر نیز انسان را تنها می‌كند. وقتی كسی مجبور است تا انتهای شب برای یك لقمه نان كار كند دیگر فرصتی برای حرف زدن با خانواده خود را نخواهد داشت.

برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» كاری از گروه اجتماعی رادیو فرهنگ است كه دوشنبه هر هفته ساعت 21 از رادیو فرهنگ (موج FM ردیف 106) پخش می‌شود.

دسترسی سریع
در جستجوی معنا