هفتمین قسمت از برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» با حضور امیرعباس علیزمانی دوشنبه 13 مرداد از رادیو فرهنگ پخش شد.
امیرعباس علیزمانی در ابتدا گفت: تنهایی فقط یك مسئله فلسفی نیست بلكه جنبههای روانشناختی و جامعهشناختی دارد و به خانههای ما، شغل ما، اقتصاد و مناسبات سیاسی و قدرت نیز برمیگردد. زندگی مدرن تنهایی را اقتضا میكند. واوژن یونسكو در نمایشنامه كرگدن شهری در فرانسه را تصویر میكند كه اهالی آن به كرگدن تبدیل شدهاند. ویژگی كرگدن جدایی و سر در لاك خود فرو بردن و تنها زندگی كردن است. واوژن یونسكو میخواهد بگوید انسان تمام شده است و داستان انسان به پایان رسیده است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: شهر در گذشته هم وجود داشته اما شهرهای امروزی بهویژه كلانشهرها خیلی متفاوتاند. زیمل میگوید قدم اول این است كه ما داستان را بفهمیم. یك جنبه این مسئله به معماری برمیگردد كه به شكل تكساحتی و انبوهسازی درآمده است. درحالیكه معماری متعلق به انسان است و باید برای انسان فضا ایجاد كند. ورود ماشین و بزرگراهها در مرحله بعد تحول ایجاد كردند. محله به معنای گذشته و روابط صمیمانه دیگر وجود ندارد. نكته دیگر پول است. زیمل میگوید پول جنبهای اگزیستانسیال دارد و همه چیز را زیرورو میكند.
وی ادامه داد: زیمل میگفت برخی تصور میكردند شهر یك واقعیت فضایی با پیامدهای جامعهشناختی است درحالیكه یك واقعیت جامعهشناختی با پیامدهای فضایی است. تحولات رنسانس شهر را بر محور فردیت انسان شكل داد. شهر یك بخش سختافزاری و یك بخش نرمافزاری دارد. در واقع یك روح دارد و یك جسم. شهرهای امروز جسدی هستند كه دارند به سمت بیمعنایی میروند. همه خانهها و معماریها مثل هماند و همه مثل هم رفتار میكنند. ویژگی شهر مدرن، نو شوندگی مداوم آن است و اساساً این نو شوندگی اقتضای مدرنیته است.
امیرعباس علیزمانی اضافه كرد: در ادامه مهاجرت آسان و وسیع شد. در محیط ماقبل شهری ارتباطها معنادار و شناخته شده است. اگر كسی قایقی میساخت میدانست این را دارد برای چه كسی میسازد. كلانشهر ماشین از خود بیگانه سازی است. مهاجرت باعث میشود افرادی در كنار هم قرار بگیرند كه هیچ تناسبی با هم ندارند. كسی كه مهاجرت میكند بیگانه ایست در سرزمین بیگانه. از فرهنگ و تاریخ و دوستان و خانواده خود جدا میشود. مفهوم همسایه و ارتباطات همسایگی نیز از بین رفته است. خانه محل ارتباطات صمیمانه و اعتماد و عشق و تفكر است و مفهومی Spiritual و معنوی است.
وی سپس گفت: انسان كمكم از طبیعت مستقل شد و به فكر مهندسی و طراحی افتاد. وقتی مهاجرت اتفاق افتاد نیاز به خانههای انبوه و تولید سریع و ارزان شكل گرفت در نتیجه معماری متحول شد. فضا جنبه معنایی معماری است. اگر معماری خودمان در دوران صفویه را نگاه كنید استفادهای كه از نور و رنگها میشود و وحدت در عین كثرت را میبینید و وقتی در آن فضا قرار میگیرید خودبهخود متحول میشوید. معماری كمكم به ساختمانسازی تبدیل شد. دراینباره تعبیری به كار برده میشود كه به آن میگویند معماری بدون معماری.
امیرعباس علیزمانی اظهار داشت: در ادامه معماری رئال و سپس معماری كاركردگرا را شاهد بودیم. معماری كاركردگرا در واقع به خانه به عنوان یك ماشین نگاه میكند كه انسان آن را طراحی میكند و در ادامه خودش هم جزئی از این ماشین میشود. در قرن 17 با تفكر نیوتن و دكارت نگاه ماشینی بر جهان حاكم میشود. امروز عناصر مادی معماری بیشتر موردتوجه است و انسان به جسم و نیازهای بیولوژیكی آن تقلیل داده میشود. اینجا دیگر با فضا مواجه نیستیم بلكه با مكان مواجهایم.
وی خاطرنشان كرد: خانه سنتی جلال و سیمین را اگر نگاه كنید میبینید كه آن خانه محل اندیشه است. هایدگر تأكید میكند كه خانه محل تفكر و سكنی گزیدن است. سكنی گزیدن یعنی انس پیدا كردن و ارتباط صمیمانه آدمها با هم. سودآوری اقتصادی و رضایت به حداقلها و نگاه انسان مدرن به طبیعت و به خودش، خانه را از مفهوم خودش تهی كرده است. در گذشته افراد مختلف خانواده در فضای خیلی بزرگتری با هم زندگی میكردند. این نوع زندگی را در فیلمهای مرحوم علی حاتمی مثل فیلم مادر میبینیم. معماری جدای از زیستجهان ما نیست و آن را میسازد.
امیرعباس علیزمانی تأكید كرد: وقتی خانهها یكسان شدند و آدمها و فكرها و رفتارها یكسان شدند با تكرار مواجه میشویم. هم به لحاظ بصری و هم معنایی همه چیز تكرار است و همه چیز بیروح و سرد است. به همین دلیل آدمها به بیرون از خانه رو میآورند كه در آنجا نیز فرد دچار یك تنهایی مضاعف و پوچی مضاعف میشود. امروز خانهها انبوه است اما ازدحام تنهایان است. كاركردگرایی ذهن انسان را با كامپیوتر مقایسه میكند و انسان را یك ماشین و یك سازوكار تلقی میكند. وقتی با یك ماشین روبهرو هستید نمیتوانید نگاه شاعرانه داشته باشید و خانه دیگر محل تفكر نیست. مخصوصاً در كلانشهرها وقتی افراد از كار زیاد خسته به خانه میآیند خانه برایشان فقط محل استراحت است.
وی افزود: هایدگر میگوید خانه باید ما را از گزند و آزار در امان بگذارد و همچنین رهاییبخش باشد. خانههای امروزی فرقی با سلول زندان ندارد و به هر طرف نگاه میكنید دیوار میبینید. نتیجه زندگی در این خانهها میشود فقدان تفكر و خلاقیت و عشق. ما یك فرصتی برای زندگی داریم كه باید ببینیم كجا و چگونه صرف میشود. قسمت عظیم شخصیت انسان در خانه و محل زندگی انسان شكل میگیرد. به تعبیر مولانا: ده مرو ده مرد را احمق كند. در جایی دیگر میگوید: هر چه گوید مرد عاشق بوی عشق/ از دهانش میجهد در كوی عشق/ گر بگوید فقه فقر آید همه/ بوی فقر آید از آن خوش دمدمه/ ور بگوید كفر دارد بوی دین/ آید از گفت شكش بوی یقین/ كف كژ كز بهر صدقی خاستست/ اصل صاف آن فرع را آراستست.
امیرعباس علیزمانی سپس عنوان كرد: به تعبیر شهید مطهری فقیه روستایی، روستایی فتوا میدهد و فقیه شهری، شهری فتوا میدهد. در فضای تكساحتی، انسان تكساحتی ساخته میشود. گاهی ما برای اینكه حالمان خوب شود باید فضایمان را عوض كنیم. نمیتوانیم شاهد كرگدن شدن خودمان و جامعهمان باشیم. گاهی در خیابان در زمان راهبندان میبینیم انبوه ماشینها حضور دارند اما هیچ ارتباطی وجود ندارد. به تعبیر اخوان ثالث: من لالم و او كَر. پول هم در این بین خیلی ماهیت غیرانسانی دارد و رابطهها را ابزاری میكند. باید به این مسائل فكر كنیم و دریچهای به سوی رهایی پیدا كنیم.
برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» كاری از گروه اجتماعی رادیو فرهنگ با اجرای یاسر هدایتی و به تهیهكنندگی محمدرضا حاجحیدری است كه دوشنبه هر هفته ساعت 21 از رادیو فرهنگ (موج FM ردیف 106) پخش میشود. گفتنی است این برنامه به صورت تصویری از سایت رادیو فرهنگ و اپلیكیشن ایران صدا قالب تماشاست.