آشُفْتۀ شیرازی، محمدكاظم (1200- 1288ق / 1785-1871م)، شاعر و صاحبمنصب دیوانی عصر قاجار. در اوان جوانی علم عروض و محاسبات دفتری را فرا گرفت و با ادب پارسی و عربی آشنا شد. او خط نستعلیق و شكسته را نیز خوش مینوشت.
ما كه بردیم بسر مرحله مهر و وفا را
از چه ای عشق رعایت نكنی خدمت ما را
هر كه سودای تو دارد سر خود گو نبخارد
سپر از دیده كنند اهل وفا تیر جفا را
ای گروهی كه ندارید بدل درد محبت
در قیامت چه بگوئید چو خوانند شما را
بقمار غم عشق تو دهم نقد دل و دین
پاك بازان تو بازند چنین نرد وفا را
دلم از چشم تو دارد بجهان چشم عنایت
وه كه بیمار طلب كرده زبیمار دوا را
دردمند شمرد راحت جان رنج محبت
تاج سر می شمرد عاشق تو تیغ بلا را
دل مجروح من از باد صبا داشت شكایت
زانكه در زلف تو ره نیست بجز باد صبا را
گر خلد خار بپایش بسر آید بتكاپو
طالب كعبه شناسد بطلب كی سر و پا را
جای در كعبه دل از چه دهی نقش بتان را
هان مكدر چكنی آینه صنع خدا را
نبری ره بطریقت نروی سوی حقیقت
اگر ای شیخ متابع شده ی نفس و هوا را
مهر آشفته فزون گشت چو سرزد خط سبزش
اندرین سبزه ببین خاصیت مهر و گیا را
آشفته شیرازی