هر روز به صرف غزلی عاشقانه از شما میزبانی خواهیم كرد...
مرحبا ای پیك مشتاقان بده پیغام دوست
تا كنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شكر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر كه چون من در ازل یك جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنك
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم كشم در دیده همچون توتیا
خاك راهی كان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترك كام خود گرفتم تا برآید كام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان كه درمانی ندارد درد بیآرام دوست
حافظ