یكی از سفرنامه¬های دوران ناصرالدین¬شاه، سفرنامه¬ی خانم گرترود بل به نام"تصویرهایی از ایران" است كه با مقدمه ایران¬شناسان مشهور انگلیسی آغاز شده است.
نویسنده : مهرنوش محتشمی
مارگارت گرترود لوثیان بل در سال 1868 میلادی در نواحی شمالی انگلستان به دنیا آمد و در 12 جولای سال 1926 میلادی در 58 سالگی درگذشت. وی از كودكی به تاریخ علاقه داشت و از دوران دبیرستان تصمیم گرفت رشته تاریخ را برگزیند. او از جمله نخستین زنان انگلیسی بود كه به دانشگاه راه یافت و به دلیل روحیه پژوهشی و نیز سفرهای طولانی و ماجراجویانهاش بهعنوان افسر سیاسی انگلستان در كشورهای خاورمیانه، كمكهای شایانی به این كشور در دوران جنگ جهانی اول كرد.
گرترود بل از اوایل قرن بیستم به شدت شیفته مردم و كشورهای عربی شد و پس از آموختن زبان عربی و تحقیق درباره این كشورها به سفر در كشورهای عربی پرداخت. او بعدها به مقام دبیر واحد شرقی در كمیسیون عالی امور بغداد ارتقا یافت و به واسطه نقشی كه در روی كار آمدن بسیاری از شاهان و شاهزادگان در عراق پس از جنگ جهانی اول داشت بهعنوان «پادشاه ساز» دولت عراق شهرت یافت. وی در مدت حضورش در این كشور مدیر افتخاری اداره عتیقهجات این كشور شد. تاسیس موزه بغداد در عراق نیز از جمله اقدامات او در زمینه حفظ آثار فرهنگی بود.
در سال 1894 م. سفرنامه گرترود بل با نام «سفرنامه، تصویرهایی از ایران، شرح مسافرت» بدون ذكر نام نویسنده منتشر شد. در سال 1897 م. وی اشعاری از دیوان حافظ را چاپ كرد كه سواد ادبیات فارسی و استعداد وی در شاعری را نشان میدهد. پس از انتشار این كتاب علاقه اصلی او متوجه دنیای عرب شد. از زمان نخستین دیدارش از بیتالمقدس در سال 1899 م. تا هنگام درگذشتش كه به سال 1926 م. در بغداد فرا رسید، بخش اعظم زندگیش در میان عربها گذشت. در سال 1957م. وی اولین اثر كثیرالانتشار خود به نام «بیابان و كشتزار» را منتشر كرد و با این اثر بهعنوان یك محقق و سیاح مشهور شد.
كتابهای گرترود بل بیشتر دربار شرق و كشورهای خاورمیانه است كه از این میان، دو كتاب او به صورت ویژه به ایران اختصاص دارد. او در سال 1892 م. برابر با 1271 ش. در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد. این سفرنامه با مقدمه ایرانشناسان مشهور انگلیسی «سر دنیس راس» و «آرتور جان آربری» آغاز شده است. گرترود بل معتقد بود كه «در فضای ایران جادوی خاصی وجود دارد كه به دیداركنندگان خود، شعر و افسانه الهام میكند، ایرانیان هم خود جاذبه زیركانهای دارند، زیرا چه شاهزاده و چه قاطرچی، شاعر و فیلسوف طبیعیاند.»
گرترود بل شیفته ایران و ایرانی و مشرق زمین بود و سادگی زندگی آنها را میستود. او با دقت و ریزبینی به طرز زندگی ایرانیان نگریسته و دیدهها و شنیدههای خود را ثبت كرده است. گرترود بل با تمام وجود ادبیات ایرانی را ستایش میكند و در سفرنامه خود مینویسد:
«هیچ چیز برای روح، آرامشبخشتر از آن نیست كه در ننوئی كه در میان چنارهای باغ ایرانی بسته شده است دراز بكشی و اشعار حافظ را به زبان اصلی از كتابی با جلد چرمین منقش، كه از بازار خریدهای، بخوانی.»
وی در كتاب خود به موضوع خرید زنان از بازار نیز اشاره میكند و میگوید: «صبح كه وارد بازار میشوی، همهجا شلوغ است و زنهای خانهدار را میبینی كه زیر حفاظ چادریشان به سختی چانه میزنند، اصلا دنیا در مشرق زمین سحرخیز است. صبح زود ایران بیدار است، همه در حال حركت، خرید و زنان چادر به سر روستایی سوار بر قاطر به سمت شهر برای تهیه ارزاق و مردان برای كسبوكار.»
گرترود بل درباره دروازههای شهر تهران نیز مینویسد: «شهر، دروازههای متعدد دارد كه با طاقها و برجهای كوچك، مزین به طرحها و نقشهها و كتیبههای آجری، باروهای چینهای را میشكافند. فضای درون دیوارها بزرگ است، ولی به هیچ وجه پر از خانه نیست...»
هنگام ورود خانم بل به ایران، بیماری وبا در اوج شیوع خود بود و به وی فرصت مشاهده¬ی رفتار تودهی مردم ایران را در مقابل آن بلای هولناك داد.
بیشتر آنچه گرترود بل در تصویرهایی از ایران ثبت كرده، اكنون مدت¬هاست كه تغییر یافته چنان¬كه تقریبا قابل باز شناختن نیست. با این همه تأثیرات او ارزشی هر چه بیشتر دارد زیرا كه او ، تناقضات خارق¬العاده¬ی یك سلطنت روبه زوال را نمایان می¬سازد كه آخرین بقایای ایران قرون وسطایی بوده است.
او در این سفر ، از قزوین به تهران رفته و در بازگشت، پس از عبور از منجیل و رشت، از شمال كشور خارج شده و به باكو حركت كرده است. در طول سفر با دقت و هوشمندی خاصی به طرز زندگی ایرانیان نگریسته و دیده¬ها و شنیده¬های خود را ثبت كرده است. او نسبت به مراسم و اعیاد مذهبی، عزاداری¬های دهه¬ی اول محرم و شب بیداری¬های شب¬های قدر توجه داشته و از ماه مبارك رمضان و روزه¬داری در سفرنامه اش ، سخن گفته است . مهماننوازی، آداب و رسوم، پوشاك و ویژگیهای ظاهری مردم ایران نیز برای او بسیار جالب توجه بوده است. بل بخشی از این كتاب را در هنگام اقامت در ایران نوشت و بخشی را پس از ورود به انگلستان به رشته تحریر درآورد.