در بخش های پیشین از این نوشتار درباره زندگی و افكار ابوالبركات بغدادی مطالبی تقدیم شد و اینك آخرین بخش از این نوشتاررا تقدیمتان می كنیم
در بخش های پیشین از این نوشتار درباره زندگی و افكار ابوالبركات بغدادی مطالبی تقدیم شد و اینك آخرین بخش از این نوشتاررا تقدیمتان می كنیم:
ابوالبركات از خداوند به نور الانوار تعبیر می كند و مراتب هستی را با مراتب انوار مطابقت می دهد. در نگرش او، نور به نور معقول و نور محسوس یا به تعبیری به نور پنهان و نور آشكار تقسیم می شود. از منظر او، خداوند سرچشمۀ ازلی همۀ نورها است و سراسر هستی به منزلۀ انواری است كه به نسبت های گوناگون از نورالانوار صادر می شوند و البته خداوند در عین ظهور، پنهان نیز هست و خفای او از بابِ ضعف و ناتوانی عقول ماست؛ همانندِ خفاشی كه از ادراك روشنایی ناتوان است و پرتو خورشید او را سرگشته و مبهوت می دارد .
از دیدگاه ابوالبركات، اثبات وجود خداوند از طریق حركت ــ كه مشائیان بر آن تأكید می كنند ــ روشی درست برای شناخت او نیست.
ابوالبركات می گوید كه اگر صفاتی مانند علم و قدرت و ... به خداوند نسبت میدهیم، بدان معنا نیست كه این صفات اجزاء ذات او هستند، بلكه مقصود این است كه باری تعالی به ذات خود و از ذات خود این صفات را دارد، نه به اعتبار غیر و از ناحیۀ غیر.
در نگاه ابوالبركات، نفسِ انسانی پیوند محكمی با موجودات عالم علوی دارد. همان گونه كه چشم را نوری است كه با آن اشیا را می بیند، همان طور نیز برای بصیرتِ ما نوری است كه با آن حقایق را مشاهده میكند. ابوالبركات مانند ابن سینا بر این باور است كه اساس علم النفس آگاهی بی واسطۀ انسان نسبت به خویش است. این معرفت مقدم بر هر شناختی است، زیرا انسان پیش از آنكه از چیزهای دیگر و غیر از خود، آگاه شود، شعور به خود دارد و خود آگاه است و این آگاهی امری وجدانی و یقینی و بدیهی است . آگاهیِ بی واسطه ای كه انسان نسبت به خود دارد، نشان میدهد كه نفس موجود در هر شخصیتی حقیقت یگانه ای است و همین شعوری كه انسان از وحدت خود دارد، دلیل بر این است كه قول به وجود قوای مختلفِ مستقلِ نفسانی، درست نیست.
ابوالبركات بر آن است كه ادراك زمان و ادراك وجود و ادراك ذات، خود مقدم بر ادراكاتی است كه انسان می تواند از چیزهای دیگر داشته باشد و مفاهیم وجود و زمان وابسته به یكدیگرند. از اینرو، زمان، برخلاف نظر مشائیان، مقدار حركت نیست، بلكه مقدار وجود است و همان طور كه زمان از خصوصیاتِ وجود مخلوق است، از خصوصیاتِ وجود خالق نیز هست .
از نظر ابوالبركات هر موجودی در درون زمان است و وجودی كه در زمان نباشد، قابل تصور نیست زیرا زمان یعنی استمرار و امتداد وجود و تصور زمان از استمرار و امتداد وجود به ذهن می آید.
برخی از آثار و نوشته های ابوالبركات از این قرار است:
1- كتاب المعتبر فی الحكمة، كه مشهورترین اثر فلسفی ابوالبركات است .
2- كتاب النفس یا همان تفسیر كتاب النفس ارسطو.
3- اختصار التشریح، كه تلخیص و تهذیبی بوده است از سخنان جالینوس.
4- كتاب الاقراباذین (مجموعۀ دستورهای تهیۀ داروهای مركب و بیان اجزا و نحوۀ تركیب آن ها)
5 - رسالة فی العقل و ماهیته
6- امین الارواح، كه دربارۀ معجونی است.