بیدل با بسیاری از شاعران و دانشمندان و عارفان عصر خویش معاشرت داشت .او در 27 جمادی الثانیة سال 1096 یعنی در میانسالی به همراه خانواده اش به دهلی وارد شد و در آنجا اقامت گزید.
نویسنده : علی شالچیان
بیدل با بسیاری از شاعران و دانشمندان و عارفان عصر خویش معاشرت داشت .
او در 27 جمادی الثانیة سال 1096 یعنی در میانسالی به همراه خانواده اش به دهلی وارد شد و در آنجا اقامت گزید. وی كه با فقر مالی شدید روبرو بود، از امیران محلی آن دیار یاری طلبید. نواب شكرالله خان ، خانه ای در اختیار او گذاشت و برای او مقرری تعیین كرد كه تا پایان عمر، به وی پرداخت می شد.
بیدل تا پایان عمر در همین خانه زندگی می كرد و چون در 4 صفر سال 1133 دیده از جهان فرو بست . بنابر وصیتش، در همین خانه به خاك سپرده شد. آرامگاه بیدل مدت ها زیارتگاه دوستدارانش بود، اما در آشوب های بعدی و به ویژه در لشكركشی های نادر شاه و افغان ها به شهر دهلی، مقبره او نیز از بین رفت و اكنون محل آن معلوم نیست. آرامگاهی كه در افغانستان به او منسوب است، قطعا جعلی و ساختگی است.
از بیدل فرزندی برجای نماند. وی در كتاب چهار عنصر می نویسد كه در آغاز جوانی در مكاشفه ای عارفانه، از این موضوع آگاه شده بوده است. او در اواخر عمر، صاحب فرزندی شد كه بیش از چهار بهار زندگی نكرد و در سوگ او سروده ای جانگداز دارد.
در آثار بیدل تقریباً تأثیر تمامی شاعران برجسته پارسی سرای را می توان مشاهده كرد. همچنین، شعر و نثر پارسی در شبه قاره ، تاجیكستان و افغانستان تحت تأثیر بیدل بوده است. نظم ونثر بیدل از طریق شاگردان و مقلدانش ، به ویژه غالبِ دهلوی بر زبان اردو تأثیر گذاشته است. در افغانستان و تاجیكستان در سالروز رحلت بیدل مراسم "عُرس بیدل" برگزار می شد و جلسات "بیدل خوانی " با شركت بیدل شناسان و بیدل دوستان تشكیل می گردید. فراوانی نسخه های آثار بیدل در این كشورها گواهی استقبال عموم مردم از سروده های وی است.
اقبال لاهوری از شیفتگان و ستایندگان بیدل دهلوی است و گاه مصرع یا بیتی از بیدل را تضمین می كند. او، در مقایسه بیدل با غالب دهلوی، تأكید می كند كه غالب تنها به صورت شعر بیدل توجه كرده و از فهم معانی شعری او عاجز است . به نظر اقبال ، بیدل پس از شنكره چاریا، شارح شهیر اوپانیشادها، دومین متفكر بزرگ شبه قاره است. اقبال به شاعران همروزگارش توصیه می كرد كه برای تصحیح كلام به سروده های بیدل توجه كنند و وی را با هانری برگسون ، فیلسوف معاصر فرانسوی، مقایسه كرده است.
در آثار بیدل مضامین پیچیده عارفانه و تشبیه ها و استعاره ها و تركیب های زیبا و هنرمندانه به وفور مشاهده می شود. لطف و ظرافت بیان، و قدرت تخیل و تمثیلش ـ كه گاه به افراط نیز می گراید ـ در میان شاعران سبك هندی به او جایگاهی ممتاز می بخشد، به ویژه ، استفاده از نمادهای بسیار ـ كه آینه از رایج ترین آنهاست ـ آثارش را از فضایی خاص برخوردار می سازد. به دلیل همین نوآوریهاست كه تذكره نویسان اغلب بیدل را صاحب سبكی تازه به حساب می آورند.
بیدل دارای اندیشه هایی بلند و ژرف و متعالی است. او از معدود شاعرانی است كه اوج و اعتلایی شگرف را در بیان شاعرانه افكار فلسفی و تجربه های عرفانی به نمایش گذاشته است. او را شاعر فیلسوف نامیده اند و این امر بیش و پیش از هر چیز معلول نگاه ویژه شاعر به هستی و حیات است. بیدل عارفی معتقد به وحدت وجود است و در بسیاری از سروده هایش آشكارا به ابن عربی، عارف بزرگ مسلمان ، نزدیك می شود.
عالم و آدم از دید او مظاهر حق اند و حضرت حق با حُسن خویش در این مظاهر تجلی كرده است . در این میان، بیدل به تبعیت از دیگر عرفای بزرگ، برای آدمی در نسبت با حق، ارزش فوق العاده ای قائل است. بیدل به تغزل، توسعی صوری و معنایی می بخشد. گستره مضامین او آشكارا وسیع است و درك زبان وی محتاج آشنایی با رمزها و استعاره های ویژه ای است كه به كار برده است. در قصاید، بیدل بیشتر به سبك خاقانی شروانی نزدیك می شود و تنها به ستایش پیامبر اكرم (ص) و امام علی (ع) می پردازد. سروده هایش در توحید، جهان شناسی و انسان شناسی است. تفاوت عمده غزلسرایی وی با دیگر غزلسرایان بزرگ سبك هندی جنبه توحیدی و عرفانی آثار اوست.