غیاث الدین منصور دشتكی از بزرگان قرن نهم و دهم هجری است كه در فلسفه و منطق و ریاضیات و هیئت و طب و ... تخصص داشت. وی در شیراز به سال 866 قمری در خانواده ای دانش دوست به دنیا آمد. پدرش سید صدرالدین محمد دشتكی بود.
نویسنده : علی شالچیان
غیاث الدین منصور دشتكی از بزرگان قرن نهم و دهم هجری است كه در فلسفه و منطق و ریاضیات و هیئت و طب و ... تخصص داشت. وی در شیراز به سال 866 قمری در خانواده ای دانش دوست به دنیا آمد. پدرش سید صدرالدین محمد دشتكی بود.
غیاث الدین نزد پدرش به فراگیری دانش های گوناگون پرداخت و در چهارده سالگی داعیه مناظره با جلالالدین دوانی را داشت. گفته اند كه وی در بیست سالگی از تحصیل علوم زمان خود فارغ شد .
غیاث الدین را در زمان شاه اسماعیل صفوی برای تعمیر رصدخانه مراغه كه در آن زمان ویران شده بود، از شیراز به آذربایجان دعوت كردند. وی به آذربایجان رفت، اما به سبب برخی موانع آن كار انجام نگرفت.
در زمان شاه اسماعیل، از غیاث الدین دعوت شد كه به همراه میرجلالالدین استرآبادی، عهدهدار مقام صدارت شود؛ اما غیاث الدین نپذیرفت. در زمان شاه طهماسب، دشتكی این مقام را پذیرفت، اما پس از مواجهه با استرآبادی زمینه را مساعد ندید و دوباره به شیراز بازگشت و همچنان عهدهدار ریاست مدرسه شیراز شد. او در سال 936 كه غیاث الدین به هفتاد سالگی رسیده بود، بار دیگر برای مقام صدارت به دربار شاه صفوی دعوت شد. وی ابتدا با امیر نعمت اللّه حلّی در امر صدارت شریك بود و پس از عزل نعمت اللّه، غیاث الدین به تنهایی صدارت را به عهده گرفت و دو سال و اندی در این منصب بود.
در سال 938، شیخ علی بن عبد العالی كركی، معروف به محقق ثانی از عراق آمد و به تبریز، پایتخت صفویان، رفت و مورد احترام شاه طهماسب قرار گرفت. محقق ثانی مناسبات دوستانه ای با غیاث الدین برقرار كرد، اما رفته رفته به سبب اختلاف نظری كه در برخی مسائل با وی داشت و نیز فتنه انگیزی و سخنچینی دیگران این دوستی به مشاجره و خصومت كشید.
از جمله مسائل مورد اختلاف، تغییر جهت قبله مساجد عراق عجم بود كه محقق كركی آن را از شاه درخواست كرده بود و وی نیز پذیرفته بود. اما غیاث الدین تعیین جهت قبله را منوط به دانستن علم نجوم دانست و از این رو محقق كركی را فاقد صلاحیت برای انجام این كار دانست. شاه تحت تأثیر فضای سیاسی و اجتماعی آن روز، از محقق كركی حمایت كرد و دشتكی را از صدارت عزل كرد و چند روز پس از آن، دشتكی از تبریز به شیراز رفت. پس از این ماجرا، غیاث الدین بقیه عمر خویش را به تحقیق و تألیف و تدریس در مدرسه منصوریه كه پدرش به نام او بنا نهاده بود گذراند. وی در سال 948 در شیراز درگذشت و در جوار مزار پدرش در مدرسه منصوریه شیراز به خاك سپرده شد.
غیاث الدین علاوه بر دو پسرش، شاگردان دیگری نیز تربیت كرد، ازجمله: جمالالدین محمود شیرازی و مصلحالدین لاری و قطبالدین بغدادی و وجیهالدین سلیمان قاری فارسی و فخرالدین محمد حسینی استرآبادی و میر ابوالفتح شریفی و كمال الدین حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی معروف به الهی اردبیلی و میر قوام الدین شیرازی و مقصود كاشانی (متوفی 987) و شرف جهان قزوینی.
از ویژگی های شخصیت علمی غیاث الدین دشتكی شیرازی، جامعیت اوست. وی در فلسفه، كلام، تفسیر، فقه و اصول، ریاضیات، طبیعیات، طب، هیئت و نجوم، عرفان و اخلاق و حتی در علوم غریبه صاحب نظر بوده است و در هر كدام از آن ها آثاری از خود به جا گذاشته است. به همین سبب، وی را جامع معقول و منقول، استاد بشر، معلم ثالث و عقل حادیعشر خوانده اند .
برخی از مشهورترین آثار وی عبارت اند از :
* مطلع العرفان كه مشتمل بر تفسیر آیات متعدد با رویكردی كلامی است.
*آداب البحث و المناظرة كه شرح آداب البحث عضد الدین ایجی است.
* تعدیل المیزان كه خلاصة منطق شفاست.
* معیار الافكار كه چكیده تعدیلالمیزان است.
* الرّد علی حاشیة الدوانی علی تهذیبالمنطق.
* الرّد علی حاشیة الدوانی علیالشمسیة .
* اشراق هیاكل النور لكشف ظلمات شواكل الغرور. این اثر در شرح هیاكل النور شهاب الدین یحیی سهروردی است ، كه در آن به انتقادهای جلال الدین بر هیاكل النور پاسخ داده است.
* كشفالحقائق المحمدیة در علم كلام.
*ریاضالرضوان در شرح شفای ابنسینا.
* شفاء القلوب كه شرح مختصری بر الهیات شفا اثر ابن سینا است.
*المحاكمات كه میان حواشی پدرش صدرالدین و حواشی جلال الدین دوانی بر شرح تجرید، شرح مطالع و نیز بر شرح مختصر الاصول داوری كردهاست.
* تجوهر الاجسام، یا رساله فیالنفس و الهیولی
* اخلاق منصوری به فارسی كه بخشی از كتاب جام جهان نما است
* الحكمة العملیة در تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مُدُن .
*منازل السائرین و مقامات العارفین .
* حاشیه بر مفتاح العلوم سكاكی.
* مرآة الحقائق و مجلیالدقائق در حكمت و فلسفه.
* الكفایة فی الحساب، به زبان عربی در شش فصل، شامل شمار و جمع و تفریق، ضرب و تقسیم، كسر، جذر، مساحت، جبر و مقابله.
*معالم الشفاء، به عربی در علم طب.