یادداشت روز : مشاهیر ایران زمین /بهمنیار و اندیشه هایش (بخش اول) بهمنیار و اندیشه هایش (بخش اول)

بهمنیار بن مرزبان دیلمی آذربایجانی از فیلسوفان مشایی قرن پنجم هجری و از شاگرد نامدار ابن سینا است. لقبش را كیارئیس و كنیه وی را ابوالحسن ذكر كرده اند . تاریخ دقیق ولادتش معلوم نیست . وی در آذربایجان به دنیا آمد .

1397/11/09
|
16:14

نویسنده : علی شالچیان
بهمنیار بن مرزبان دیلمی آذربایجانی از فیلسوفان مشایی قرن پنجم هجری و از شاگرد نامدار ابن سینا است. لقبش را كیارئیس و كنیه وی را ابوالحسن ذكر كرده اند . تاریخ دقیق ولادتش معلوم نیست . وی در آذربایجان به دنیا آمد .

در مورد اینكه وی چگونه شاگرد ابن سینا شد نقل شده است كه بهمنیار در كودكی هنگام گرفتن آتش از آهنگر، مقداری خاك در دو كف دستان خود ریخت و سپس آتش را گرفت. ابن سینا كه شاهد این ماجرا بود، او را تحسین كرد و نزد پدرش رفت و از او خواست كه بهمنیار را به كسب علم مشغول كند.

بهمنیار از سال 404 تا 412 كه ابن سینا در همدان وزیر شمس الدوله دیلمی بود، در درس او حاضر شد و كتاب الحاصل و المحصول او را نزدش خواند. ابن سینا در نامه ای به بهمنیار او را به سبب اهتمام به تحصیل علم، تحسین كرده است .

بهمنیار علاوه بر اینكه مفسر و مروج فلسفه ابن سینا محسوب می شود، نظریاتی خاص خود نیز دارد. او كتاب التعلیقات ابن سینا را جمع آوری كرده است و در كتاب التحصیل، فلسفه او را شرح داده است .

درباره دین بهمنیار اقوال مختلف است. منابع متقدم او را زردشتی دانسته اند، اما متأخران گفته اند كه بعدها مسلمان شده است .

ابوالعباس لوكری برجسته ترین شاگرد بهمنیار است، اما منابع متأخر به غلط بهمنیار را شاگرد او معرفی كرده اند. بهمنیار در سال 458 وفات یافت .



كتاب ها و آثار وی عبارت اند از:

التحصیل ، كه مهم ترین نوشته بهمنیار و خلاصه اندیشه های اوست و در سه بخش دارد: منطق ، مابعدالطبیعه (مشتمل بر امور عامه فلسفه كه موضوع آن وجود است) و علم به احوال اعیان موجودات.

الهیّات بالمعنی الاخصّ، اولین مقاله از بخش سوم كتاب التحصیل است و طبیعیات و مسائل نفس نیز در همین بخش آمده است . بهمنیار این كتاب را به دایی خود، ابومنصور بهرام بن خورشید بن ایزدیار، هدیه كرده است و در ترتیب مباحث آن از شیوه ابن سینا در تألیف دانشنامه علایی بهره برده است . این كتاب را در حكمت مشاء جامع تر از اشارات دانسته اند .

از التحصیل ترجمه گونه ای به فارسی به نام جام جهان نمای، از مترجمی ناشناس، در دست است كه دقیق و كامل نیست و برخی آن را به خود بهمنیار نسبت داده اند؛ اما با توجه به این كه مترجم، جام جهان نمای را به ابوشجاع محمد میكاییل خوارزمی هدیه كرده است و در آن از رساله دیگر خود به نام دانش فزای كمالی نام برده است جام جهان نمای نمی تواند از بهمنیار باشد.

یكی دیگر از آثار بهمنیار رساله مراتب الموجودات است. برخی عبارات این رساله با كتاب اثبات المفارقات یا المفارقات والنفوس فارابی مشابهت دارد و به علاوه ، در شماری از منابع شرح حال بهمنیار به این اثر او اشاره نشده است؛ اما برخی محققان از جمله واعظ جوادی، به استناد اشتراك مطالب این رساله با مطالب و اصطلاحات التحصیل، بر انتساب آن به بهمنیار تأكید كرده اند و آن را به گونه ای تلخیص از كتاب یادشده می دانند.

سه كتاب دیگر بهمنیار به نام های كتاب الرتبه ( یا الزینه ) فی المنطق ، كتاب فی الموسیقی و كتابِ البهجة والسعادة ، اكنون در دست نیست .

بیشتر سؤال های كتاب المباحثات نیز از بهمنیار است. این كتاب شامل پرسش و پاسخ های فلسفی میان ابن سینا و شاگردان او یعنی بهمنیار و ابن زیله است و در اواخر عمر ابن سینا نوشته شده است و ابن سینا در پاسخ برخی از این پرسش ها اظهار عجز كرده است و صدرالدین شیرازی در مقام پاسخگویی به برخی پرسش های فلسفی بهمنیار برآمده است . برخی فقرات مباحثات در رساله ای جدا به نام اثبات المبدأ الاول یا موضوع علم ما بعدالطبیعه به بهمنیار نسبت داده شده است .

به نظر بهمنیار، هرچند نسبت منطق به اندیشه و رویّت مانند نسبت نحو به كلام و عروض به شعر است، اما نیاز فطرت انسان به منطق بیش از نحو و عروض است؛ زیرا منطق از حد و قیاس ـ كه وسیله اكتساب مطلوب های مجهول اند ـ و از اقسام آن دو بحث می كند و به مدد آن می توان امور حقیقی را از غیر آن تشخیص داد.

بهمنیار اختلاف اهل منطق را به سبب الفاظ می داند و اینكه گروهی معنایی از الفاظ را در نظر دارند كه مخالف معنایی است كه گروه دیگر ازآن واژه اراده كرده اند؛ و اگر این ذهنیت ها و تعاریف مختلف بر فرض واحدی جمع شود، تنازع آرا از میان می رود.

حصول علم به سه چیز است : آنچه از راه حس به دست آید، مثل علم به وجود خورشید؛ و آنچه حس بر آن گواهی دهد، مثل علم هیئت ؛و آنچه در آن راهی برای شهادت حس نباشد، مانند علم به خدا و بقای نفس كه در این هنگام استفاده از منطق ضروری است تا با آن میان این علم و مثلاً علم نجوم مقایسه شود و برای نفس یقین حاصل آید. دلایل منطقی شبیه دلایل علم هندسه و هئیت است .

دسترسی سریع