در بخش اول و دوم از این نوشتار درباره ابوحیان توحیدی سخن گفتیم و بخش آخر از این نوشتار را اكنون تقدیم شما می كنیم.
در بخش اول و دوم از این نوشتار درباره ابوحیان توحیدی سخن گفتیم و بخش آخر از این نوشتار را اكنون تقدیم شما می كنیم.
ابوحیان در اواخر عمر به تصوف تمایل ویژه ای پیدا كرد و با توجه به روحیه انزوا طلب و گرایش های متصوفانه اش به سلك اهل تصوف در آمد و در شیراز به بحث، درس و تألیف كتاب همّت گماشت. بسیاری از كتاب های ابوحیان همچون المقابسات، الاشارات الالهیة و رسالة فی العلوم مربوط به همین دوره از زندگانی اوست.
البته از منظر او، تعقل نوعی تصوف بود؛ و به بیان دیگر، او اعتقاد داشت كه تصوف راستین با تعقل همراه است. وی بر این باور بود كه وقتی نفس در خدمت عقل قرار می گیرد نوعی پاكی و روشنایی در آن پدیدار می شود و هنگامی كه خدمت عقل را ترك می كند نور آن خاموش و پاكی آن نابود می شود. انسان از نظر او موجودی است كه هم كدورت جهان مادی در او دیده می شود و هم از صفای عالم عِلوی برخوردار است.
ابوحیان در بحث زیبایی شناسی گفتارهایی ارزنده دارد. دیدگاه زیبایی شناسی توحیدی برخاسته از نظریه معرفت است كه بر شناختِ نفس تكیه دارد و بر حسب آن، شناخت انسان از جهان با شناخت او از نفس خود آغاز میشود. اگر انسان خود را شناخت، جهان را شناخته است ؛ و چون جهان را شناخت، خداوند را شناخته است؛ بنابراین انسان باید نفس خود را اعتلا بخشد.
ابوحیان حقیقت و ماهیت زیبایی را نیز از لابلای نظریه معرفت درك می كند. به اعتقاد او زیبایی دو گونه است: نخست زیبایی مطلق، كه جز با عقل بدان نمیتوان رسید و این زیبایی، مطلق و تغییر ناپذیر ناشدنی است. دوم زیبایی مادی كه نسبی است و در جهان مادی وجود دارد و با كمك حواس شناخته میشود.
ابوحیان مفهوم زیبایی را در ارتباط با مفهوم سود بخشی مینگرد و حتی زیبایی مطلق را هم با سود رسانی مرتبط میداند؛ زیرا به اعتقاد او هدف زیبایی مطلق، برقراری توافق درونی و توازن نفسی در انسان است كه او را در رساندن به كمال در شناخت ذات احدیت كمك میكند.
او از تاثیر الهام بر آفرینش هنری غافل نیست و بر وجود استعداد فطری كه برخی انسانها را حساس تر و واكنش پذیرتر میسازد اعتراف میكند؛ اما معتقد است كه الهام هنگامی ارزش دارد كه با آموزش و تمرین همراه شود. بر این اساس است كه ابوحیان، نوآوری و هنر آفرینی برخاسته از آموزش و تامل و سنجیدگی را بر نو آوری و هنر آفرینی برخاسته از الهام تنها مقدم میداند.
وی ذوق زیبایی شناسی را به دو بخش تقسیم میكند: نخست احساس و تأثیرپذیری و دوم شناخت و درك زیبایی. به عقیده او، شناخت زیبایی كار عقل است و مستلزم آن است كه انسان از زیبایی شناسی تاریخی و احساس والا و فرهنگ وسیع برخوردار باشد و این صفات در همه كس جمغ نیست و اگر جمع باشد نیز نسبی است و از انسانی تا انسان دیگر متفاوت است.
به هر حال، شناخت زیبایی مطلق تنها از طریق عقل میسر است و این شناخت مطلق است؛ زیرا عقل هر چه باشد و هر كجا باشد، یكی است و با علت اولی مرتبط است، اما شناخت زیبایی مادی نسبی و متكی بر حواس است كه شدت آن ها در هر انسان با انسان دیگر تفاوت دارد. تأكید ابوحیان بر تلاش خلاقانه است كه كشف و احساس زیبایی و نیز انعكاس آن در كارهای هنری از همین نكته نشأت میگیرد؛ زیرا درك و شناخت زیبایی، بیش از آن كه لذتی روحی باشد، وظیفه و تكلیف است.
او در توضیح این مطلب مینویسد: بر هر انسان واجب است كه با بررسی دقیق به شناخت نیك و بد و زیبا و زشت بپردازد تا آنكه به بیراهه نیفتد و زشت را زیبا نبیند و بد را نیك نشمارد و به كار بد به گمان آن كه نیك است روی نیاورد و از كار نیك به گمان آن كه بد است اجتناب نكند.
ابوحیان معتقد است كه زشتی و زیبایی اشكال مختلفی دارند كه ناشی از اختلاف موجبات و خاستگاه های آن ها است. این موجبات و خاستگاه ها برخی طبیعی، اجتماعی، دینی، عقلی و برخی نیز غریزی اند و این اختلاف خاستگاه به معنای تعدد انواع زیبایی و موضوعات آن است. همچنان كه اشیاء و آثار زیبا نیز درجات كمال متفاوتی دارند.
برخی از آثار ابوحیان عبارت اند از: كتاب الامتاع و المؤانسة در دو مجلد. كتاب الصدیق و الصداقة ، رد ابن جنی در شعر متنبی. كتاب المحاضرات و المناظرات. رسالة الحیاة. كتاب الحنین الی الاوطان. كتاب تقریظ الجاحظ. كتاب البصائر و الذخائر در ده مجلد.. كتاب المقامات. كتاب مثالب الوزیرین (ابوالفضل بن عمید و صاحب بن عباد). الاشارات الالهیة. الزلفة. كتاب المقابسات (چاپ بمبئی و قاهره ). ریاض العارفین. الحج العقلی. رسالة فی اخبار الصوفیه. رسالة بغدادیه. رسالة فی زلات الفقهاء.