می دانید و بارها گفته ایم كه زبان هویت هر قوم و ملتی است و شوربختانه اهمیت آن در روزگار ما از یاد رفته و زبانمان با دشواری های گوناكون وگاهی خطرآفرین درگیر است .
نویسنده :باقر خلیلی
دگرگونی زبان های متفاوت به ویژه زبان فارسی ، تنها بر اثر نفوذ زبانهای دیگر نیست ، خود زبان نیز پویایی ذاتی دارد كه به اقتضای تغییر نیازهای اجتماعی، آن را دگرگون می كند . دگرگونی زبان معمولاً بسیار كند و پله پله است و این موضوع دربارۀ زبان فارسی نیز صدق می كند چون این زبان از 1100 سالی پیش تاكنون ، چندان دگرگون نشده است و خواندن آثار آن دوره برای معاصران سخت نیست. حتی فهم آثار فارسی هزار سال پیش برای امروزی ها از آثار سدههای بعد مانند سدههای هفتم و هشتم هجری ساده تر و آسان تر است.
امّا هجوم ناگهانی زبانهای بیگانه به انگیزۀ افزایش قدرت سیاسی و نفوذ فرهنگی آن ها و دگرگونی بسیار نیازهای اجتماعی و جهانی شدن شاید روند دگرگونی زبان را بسیار تندتر كند . این وضعِ زبان فارسی را در دورهٔ كنونی نشان میدهد.
در این سالها عوامل دیگری نیز این دگرگونی را بیشتر كرده است . یكی جهانیشدن و دهكده شدن كرۀ زمین است كه در پی آن ارتباطات بسیار افزایش یافته است و در این وضع ، فرهنگهای غالب كه امكانات رسانه ای و اقتصادی بیشتری دارند ، بر دیگر فرهنگها بیشتر تأثیر میگذارند و به پیروی از آن ، زبان این فرهنگها هم بر دیگر زبان ها بیشتر اثر خواهد گذاشت. به ویژه زبان انگلیسی كه زبان جهانی و علم شده است و وسیلۀ ارتباط میان مردم مختلف جهان است.
از سوی دیگر، ترجمه از زبانهای خارجی به ویژه انگلیسی كه در همۀ رسانه ها و به دست هركسی كه زبان خارجی را
بلد باشد و زبان فارسی خوب نداند ، سبب دگرگونی بسیار زبان فارسی در دورهٔ كنونی شده است ، به ویژه از آن جا كه این ترجمه كردن شتابزده باشد مانند خبرگزاری ها یا پایگاه های اینترنتی كه ناچارند هرچه زودتر مطالب روز را به زبان فارسی برگردانند .
بیشتر كلمات و اصطلاحات برساخته كه از « گرته برداری » در فارسی پیدا شده است ، نتیجهٔ همین ترجمۀ رسانهها ست كه به دلیل شتابزدگی و نا آشنایی مترجمان تازه كار بی خبر از زبان فارسی و شیوۀ ترجمه پدید آمده و با قدرت تأثیرگذاری و دامنهٔ نفوذ رسانه ها ، این واژهها و اصطلاحات در میان مردم نیز گسترش یافته است.
سرعت دگرگونی زبان فارسی در دوران ما دو نتیجهٔ زیانبار دارد : مهجور ماندن و فراموش شدن زبان گذشتگان كه مایۀ دور افتادن از سنّت فرهنگی و نابسامانی زبان ارتباط میان مردم ، یعنی به هم ریختن بده ، بستان كلامی می شود كه خود پایهٔ تفاهم اجتماعی و همزبانی است .
برای یشگیری از این دو خطر، باید در كار واژه سازی بكوشیم اما نباید فراموش كنیم كه خطر اصلی برای زبان فارسی گرته برداری به ویژه در زمینۀ معنایی و دستوری است.
برای واژه سازی ، نخست باید از خود زبان فارسی چه در آثار گذشتگان و چه در زبان مردم كوچه و بازار بهره بگیریم . البته مفاهیمی هست كه برای آن ها در زبان واژه ای یافت نمیشود ، مانند اصلاحات مربوط به دانش و فناوری نوین . این اصلاحات را باید یا از زبان دیگری وام گرفت یا با توجه به روح زبان فارسی ، واژه ای برای آن ها ساخت. مفاهیمی نیز هست كه به یافته های جدید علمی و فرهنگی وابسته نیست . پیشاپیش روسشن است كه زبان فارسی با پیشینهٔ درخشان هزار ساله اش در همهٔ زمینه های علمی ، ادبی و فلسفی منطقاً برای آن ها لفظی یا تعبیری دارد . یافتن یا زنده كردن این واژهها و تعبیر ها ، از وظایف اساسی مترجم است با این همه متولیان زبان فارسی نباید وظیفۀ مهم و اساسی خود را از یاد ببرند یا درآن سستی كنند . والسلام