در بخش اول از این نوشتار دو برهان از ابن سینا را مبنی بر وجود نفس (روح) بیان كردیم؛ و در این بخش، برخی دیگر از استدلال های او را بیان می كنیم
نویسنده : علی شالچیان
یكی از برهان های ابن سینا برای اثبات نفس برهان استمرار یا برهان وحدت شخصیت نام دارد. ابن سینا نفس و بدن را باهم مقایسه مى كند و میان آن دو تفاوتى شگرف مى بیند؛ بدین معنا كه بدن در معرض دگرگونى و تبدل و زیادت و نقصان است و مركب است از اجزایى كه در معرض دگرگونی اند،اما نفس همواره بر یك حال باقى است.
ابن سینا در این باره گوید:
اى عاقل، بدان كه تو امروز درست همان كسى هستى كه در همه عمرت بوده اى؛ حتى بسیارى از آنچه را كه بر تو گذشته است به یاد دارى. تو ثابت و مستمرى و در این شكى نیست، ولى بدن تو همیشه در تحلیل و نقصان است و از این رو به غذا نیاز دارد.
استدلال دیگر ابن سینا برهان انسان معلق در هوا نام دارد. این برهان می گوید اگر فرض كنیم كه انسان در هوای آزاد و معتدل و در فضای عاری از هرگونه اصطكاك معلّق شود و در این حال وی بتواند در مسیر تفكر و اندیشه اش، خود را از هر چه محسوس است برهاند و آزاد كند باز هم نمی تواند در مسیر تفكر و اندیشه اش، خود را از اندیشه موجودیتِ خویش برهاند . این خویشتن كه انسان در هر شرایطی وجود آن را نمی تواند انكار كند، نفس (روح) است.
این مطلب را به شكلی دیگر نیز می توان تقریر كرد و آن این است كه ما در محاورات و گفتگوهای روزمره خود به عنوان مثال، می گوییم دست من، یا پای من، یا گاهی اوقات كه به نجوای درونی با خود مشغول هستیم، اگر از ما بپرسند كه چه كار می كنی می گوییم داشتم با خودم صحبت می كردم، كه این من یا خودی كه گفته می شود همان موجودی است كه به آن نفس (روح) می گوییم.
برهان دیگر ابن سینا بر وجود نفس این است كه نفس جایگاه معقول است. این برهان می گوید با توجه به اینكه روح انسان معقولات را درك می كند و معقولات معانی مجرَّدند، پس روح نمی توانند در جسم وارد شوند؛ زیرا اگر معقولات بخواهند برای جسم حاصل شوند، باید مانند جسم دارای مقادیر اَشكال و اوضاع شوند، كه در این صورت، معقولات دیگر مجرَّد نیستند. بنابراین، ظرف معقولات باید از سنخ خودشان باشد؛ و این امر وجود نفس (روح) را اثبات می كند.