ابن سینا استدلال های متعددی بر اثبات این نكته ارائه كرده است كه انسان علاوه بر جسم مادی، دارای نفس است كه به برخی از آن ها اشاره خواهیم كرد:
نویسنده : علی شالچیان
اولین برهان ابن سینا برهان طبیعت یا برهان حركت نام دارد. ابن سینا حركت را دو قسم مى داند: حركت قسرى و حركت ارادى.
این دو حركت از جسم صادر نمى شوند؛ حركت قسرى نیازمند محركى است خارجى. حركت ارادى گاه بر مقتضاى طبیعت است، چون سقوط جسم از بالا به پایین یا ضد مقتضاى طبیعت است، چون انسانى كه بر روى زمین راه مى رود با آنكه سنگینى جسمش او را به سكون وامى دارد، یا پرنده اى كه در هوا مى پرد بدون آنكه بر زمین افتد.
این حركت ضد مقتضاى طبیعت، مستلزم محرك خاصى است زائد بر عناصر جسم؛ و در واقع اجسامى را مى بینیم كه هم داراى حس اند و هم متحرك بالاراده اند. همچنین، اجسامى را می بینیم كه تغذیه و نمو دارند و تولید مثل مى كنند و هیچ یك از این امور از جهت جسمیت آن ها نیست. پس قطعا در ذات این اجسام براى این كارها مبادى و منشأ دیگرى هست.
خلاصه اینكه، آنچه را كه مبدأ صدور كارهایى است كه پیوسته به یك روش نیست و از از روی اراده است نفس می گوییم. ابن سینا این برهان را اسطو گرفته است.
استدلال دیگر ابن سینا بر وجود نفس برهان پیسكولوژی است. یكی از ویژگی های انسان این است كه چون اشیاء غیر منتظره را ادراك كند، انفعالى در او پدید آید كه تعجب نامیده می شود و این تعجب سبب خنده است؛ و چون اشیاء زیان بخش و آزار رساننده را ادراك كند، انفعالى در او پدید آید كه آن را تنفر خوانند و این تنفر سبب گریه است. . .
و گاه مى فهمد كه دیگرى آگاهى یافته است كه او كارى كرده است كه انجامش شایسته او نبوده است، و از آن انفعالى نفسانى در او پدید آید كه آن را شرمسارى حاصل می شود.
خلاصه برهان مذكور این است كه بعضی از موجودات دارای ادراك و بعضی دیگر فاقد ادراك اند. پس گروهی مثل انسان كه ادراك دارند، باید علاوه بر بُعد جسمانی خود، از نیروی دیگر نیز برخوردار باشند تا با آن نیرو برای آن ها ادارك حاصل شود. و این نیرو چیزی جزء نفس (روح) نیست، زیرا جسم فاقد خاصیت ادراك است.