مولوی با الهام و اقتباس از روایت پیامبر (ص) نتیجه گیری می كند و می¬گوید كشتن دشمن درونی كار عقل و هوش نیست .
نویسنده : حسین نعمتی
دشمن حقیقی انسان
در تاریخ زندگی پیامبر اسلام (ص)آمده است كه بعد از پیروزی مسلمانان در یكی از جنگ ها، پیامبر و یارانش سوی خانه باز می گشتند. یاران پیامبر خوشحال گفتند یا رسول الله توانستیم با قدرت دشمن را شكست دهیم و پیروز شویم . پیامبر خدا فرمود: بله همینطور است شما توانستید دشمن بیرون را شكست دهید. یاران با تعجب پرسیدند ای پیامبر دشمن بیرون چیست؟ پیامبر فرمود: دشمن بیرون همان است كه امروز شما موفق به شكست دادن آن شدید اما دشمن دیگری هم هست كه شكست دادن آن بسیار بسیار سخت تر از دشمن بیرون است. یاران پیامبر بار دیگر با تعجب پرسیدند: آن دشمن كیست وكجاست و پیامبر پاسخ داد دشمن دیگر كه بسیار خطرناك تر از دشمن بیرونی است در درون شماست و از قضا مبارزه با آن بسی سخت تر از دشمن بیرون است.
مولوی همین مطلب را با بهره گیری از روایت پیامبراسلام(ص) به زیبایی و شیوایی سروده است. آن جا كه می¬گوید:
ای شهان كشتیم ما خصم برون ماند زوخصمی بدتر در اندرون
كشتن این، كار عقل وهوش نیست شیر باطن سخره¬ی خرگوش نیست
مولوی با الهام و اقتباس از روایت پیامبر (ص) نتیجه گیری می كند و می¬گوید كشتن دشمن درونی كار عقل و هوش نیست . زیرا مبارزه با دشمن درونی اساسا از سنخ و جنس مبارزه با دشمن بیرونی نیست حتی در مقام تمثیل می¬گوید دشمن درون همچون شیر است و بازیچه خرگوش یعنی انسان ناتوان نیست.اگر چه به ظاهر هر دو حیوان هستند اما فاصله زیادی بین آنها وجود دارد. همانطور كه ما در شكار و گرفتن خرگوش نیاز به یك نوع ابزار و سلاح و یك شیوه صید داریم درمبارزه با شیر درنده نیاز به نوع دیگری از سلاح و ابزار داریم به همین دلیل مبارزه با دشمن بیرون و دشمن درون با یكدیگر تفاوت بسیاری دارد.
اگر در مبارزه با دشمن بیرون عقل و هوش یا همان عقل حسابگر چاره كار است در مبارزه با دشمن درون تنها عقل و هوش ره به جایی نمی برد بلكه شیوه مبارزه با آن مراقبه و تهذیب نفس و ریاضت است.