آنچه در این نوشتار كانون مطلب را تشكیل می دهد، مسئله ی رنگ ها و كاربرد آن ها در تعزیه است. در ادامه به بررسی كاربرد رنگها و معنی شناسی آن ها خواهیم پرداخت.
نویسنده : پوریا موسوی
برای مقدمه یا چیزی شبیه به آن باید گفت: حالا كه سومین یادداشت متوالی با موضوعیت تعزیه در حال نگارش است می توان با اطمینان بیش از پیش تعزیه را به معنی واقعی سهل و ممتنع دانست. به حدی كه می تواند نگارنده را به دام بیاندازد. در نگاهی آنقدر ساده و قابل فهم است كه اصلا نیازی در توضیح، تحلیل یا تشریح مفاهیم آن حس نمی شود، از سوی دیگر آقدر همه ی قواعد حساب شده و دقیق هستند مغز آدمی نمی تواند بپذیر كه ساده از كنارشان رد شود. در هر دو صورت می توان خود را در چاله ای دید كه آگاهی آدمی را در خطر قرار داده است.
آنچه در این نوشتار كانون مطلب را تشكیل می دهد، مسئله ی رنگ ها و كاربرد آن ها در تعزیه است. در ادامه به بررسی كاربرد رنگها و معنی شناسی آن ها خواهیم پرداخت، اما از آن عبور كرده و به مساله ی نسبت تقابل دوتایی ها در تعزیه خواهیم پرداخت.
تقریبا هر آنچه بر گرده ی صحنه تعزیه دیده می شود در تقابل با نیروی دیگری، یعنی نیروی متضاد خود معنا می یابد. از جمله ی این عناصر می توان به كلام، تشخص شخصیت ها، كنش ها و رفتار ها، اهداف و انگیزه اشخاص و نمونه های دیگر...! یكی از این دوتایی های متضاد(( رنگ ها)) هستند.
رنگ ها یكی از نشانه های اصلی در تعزیه به حساب می آیند. استفاده از آن ها بر اساس قرارداد های تثبیت شده ای صورت می پذیرد كه خلاف آن را غیر ممكن می سازد. بدین سان هر شخصیتی بر صحنه ی تعزیه حتی اگر لب به سخن باز نكند، همین كه بر صحنه حاضر باشد، همگان یا به تعبیر درست تر هر كس كه تعزیه دیده باشد می داند تقسیم بندی نقش ها به چه صورت است. می داند دسته ای كه لباس قرمز بر تن دارند اشقیا خوان هستند و آنان كه سفید بر تن دارند اولیا خوان .
بهتر آن است كه در ابتدا در توضیحی كوتاه به تقسیم بندی رنگ ها بر اساس اشخاص اشاره شود :
- اشقیا خوان : قرمز و نارنجی-در مواردی صورتی هم استفاده می شود. ( ممكن است در جایی از طیف رنگی میان این ها بهره برند) این رنگ كه در كل می توان آن را سرخ نامید بر آمده از آتش بوده و یكی از دلایل انتخاب آن برای تعزیه، نماد فرهنگی بر آمده از دین و آئین است. یكی از مراجع تعریف رنگ سرخ برای به مفوم مذكور آیه ای در سوره ی حج است كه اشاره به لباس كافران از جنس آتش دارد.
- اولیا خوان :
اولیا خوانان به دو دسته تقسیم می شوند :
1- سادات : رنگ سبز بر تن می كنند كه نماد بهشت، حیات، جاودانگی، ایمان و بركت است.
2- مابقی اولیا : سفید بر تن می كنند كه نشان پاكی و خلوص است.
- آنها كه از سوی شر به خیر تغییر هویت می دهند:
این اشخاص زرد بر تن می كنند. یكی از بارز ترین نمونه های چنین شخصیتی در تعزیه ((حُر بن یزید ریاحی)) است.
از دیگر رنگ های مهمی كه نه برای شخصیت، بلكه برای القاء فضا به كار میروند می توان به رنگ های زیر اشاره كرد :
- رنگ آبی : نشانگر ملكوت
- رنگ طلایی : نشانگر جبروت
آنچه كه در بالا ذكر شد بخش از كاربرد رنگ در تعزیه و به نوعی پایه و اساس آن بود. اما همانطور كه پیشتر بیان شد آنچه هدف نوشتار حاضر است بررسی نسبت دوتایی های متقابل در تعزیه با تمركز به رنگ ها است.
بر سكوی تعزیه انگار هر كدام از عناصر با هم در حال جنگ هستند؛ همان جنگ و جدال مدام خیر و شر بر صحنه ی تعزیه كه اصل و اساس وجود آن است. بدین تریب می توان دید كه كلام ها با هم در جدال اند، الحان با هم می ستیزند، كنش ها و فرم های حركتی با هم، موسیقی هنگام سخنرانی اولیاء و اشقیا از سوی دیگر در تقابل اند و اینگونه است كه می توان گفت رنگ ها نیز با هم همین كار را می كنند.
بیائید تصور كنیم هر كدام از عناصر تعزیه را جدا جدا نگاه كنیم، بخوانیم، یا بشنویم. مثلا هنگامی كه فقط نسخه تعزیه را در دست داریم و تنها با كلمات و دیالوگ ها پیش روی ماست می توانیم تقابل را مشاهده كنیم، در هر صحنه می شود وزن نیرو ها را حس كرد، كنش آن ها را بر اساس كلان درك كرد و فهمیند كه نیرو های متقابل چگونه با هم در جدال اند.
باری دیگر تصور كنید در مجلس تعزیه ای، توی تكیه ای نشسته اید. چشم های شما را بسته اند و اینبار فقط می شنوید. باز هم می توان همان موارد پیش را در عناصر شنیداری حس كرد. اما دفعه ی سوم : اینبار گوش های شما هیچ نمی شنود، تنها چشم دوخته اید بر صحنه، و سكوی تعزیه. این بار چه میبینید؟
آنچه پیشتر گفته شد، یعنی مفهوم تقابل دوتایی ها در تعزیه حتی وقتی كه هیچ شنیده نمی شود قابل بررسی است. یعنی می توان در هرلحظه، وزن نیرو ها را اندازه گرفت. می توان شاهد چگونگی حركت نیرو ها بر صحنه- كه حامل نشانه های زبانی از جنس رنگ هستند- بود، می شود نیرو ها را در نسبت قاب یا كادری مشخص مورد تحلیل و بررسی قرار داد. در اینجا حتی بیرون زدگی از كادر كه همان سكوی اجرا است می تواند مورد بررسی دقیق قرار گیرد و هیچ كنشی از قلم نیفتد.
حتی می شود از این هم دقیق تر شد. یك قطعه عكس از اجرای یك تعزیه را در نظر بگیرید. در آن نه كنش در حال اجرا است و نه صدا و كلام و آوایی وجود دارد. تنها اشخاصی در لحظه ای ثبت شده اند. آن ها درون كادری دیده می شوند كهمی توان هر كدامك از آن ها را شناخت. صحنه ی تعزیه این نیرو ها را برای ما مشخص می كند و به ما می نمایاند تا مخاطب صرفا معطوف به چگونگی باشد. می توان گفت تمام هستی تعزیه بر اساس نشان دادن چگونگی تقابل و ستیز خیر و شر بنا شده. تعزیه همه ی امكانات را فراهم می كند تا ما ببینیم چه می شود كه خیر بر شر پیروز است.