وقایع روز دوازده محرم را می توان در سه دسته بندی زیر شناسایی كرد: اول:دفن شهدای كربلا. دوم: ورود كاروان اسرای كربلا به كوفه و سوم: شهادت امام سجاد(علیه السلام) در سال 94 هجری
دفن شهدای كربلا
روز دوازدهم محرم سال 61 هـ .ق. عدهای از قبیلة بنیاسد برای دفن بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) و اصحابشان به كربلا آمدند. اما از آنجا كه بدنها معمولاً سر نداشتند و بیشتر آنها بر اثر ضربات شمشیر پاره پاره شده بود و قابل شناسایی نبودند، بنی اسد متحیر شده بودند. در این هنگام امام سجاد(علیه السلام) به معجزة الهی تشریف آوردند و بدنها را یك به یك به آنان معرفی نمودند و خود آن حضرت نیز بدن مطهر پدر بزرگوارش را در حالیكه به شدت میگریستند به خاك سپردند. سپس روی قبر مطهر چنین نوشتند: « هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الذّی قتلوه عطشاناً غریباً».
ورود كاروان اسرای كربلا به كوفه
در صبح روز دوازدهم محرم سال 61 هـ .ق. كاروان اُسرای اهل بیت(علیهم السلام) وارد كوفه شدند. سرهای مقدس شهدا را در جلوی محملها حركت میدادند تا اینكه این كاروان را در تمام كوچه و بازارهای شهر گرداندند. راوی در بیان گوشهای از این جریان، چنین میگـوید: «دیـدم مـردم كوفه به كودكان گرسنهای كه در محملها نشسته بودند، نان و خرما میدادند كه در این اثنا حضرت ام كلثوم(سلام الله علیها) با مشاهدة این رفتار، فریاد برآوردند: «ای مردم كوفه! صدقه بر ما خاندان حرام است!»؛ و نان و خرما را از دست كودكان میگرفتند و پس میدادند. صدای شیون و گریة مرد و زن بلند شده بود كه دوباره حضرت ام كلثوم(سلام الله علیها) فرمودند: «ای مردم كوفه! مردانتان ما را میكشند و زنانتان به حال ما میگریند؟! میان ما و شما، خدا در روز قیامت داوری میكند.» در این هنگام حضرت زینب(سلام الله علیها)، حضرت فاطمه صغری(سلام الله علیها)، حضرت امكلثوم (سلام الله علیها) و امام زینالعابدین(علیه السلام) هر كدام خطبههای جداگانهای ایراد فرمودند كه در این خطبهها، علاوه بر بیان فضایل اهل بیت(علیهم السلام)، مظلومیت امام حسین(علیه السلام) و اصحابشان و بیوفایی و بیعت شكنی مردم كوفه را یادآور شده و به افشاگری دستگاه حكومت یزید پرداخته شده است.
شهادت امام سجاد(علیه السلام)
بنا بر روایتی شهادت امام سجاد(علیه السلام) در روز دوازدهم محرم سال 94 هـ . ق. در 57 سالگی واقع شد. حضرت زینالعابدین(علیه السلام) در دوران خفقان و مظلومیت شیعه به سر میبردند؛ از این رو مجال حضور فعال درجامعه را نداشتند. با وجود این اوضاع و احوال، به نشر احكام و مسایل دین اسلام به هر نحو ممكن میپرداختند. از آن جمله بسیاری از مسایل مهم اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی و ... را در قالب دعا برای شیعیان بیان میفرمودند. مدت امامت آن بزرگوار 34 سال بود كه سرانجام به دست ولیدبن عبدالملك مسموم شدند و به شهادت رسیدند و پیكر پاكشان در قبرستان بقیع به خاك سپرده شد .
گزارش های تاریخ از وقایع روز دوازدهم
بعد از اینكه روز یازدهم محرم اسرا را از كربلا حركت دادند به سوی كوفه به خاطر نزدیكی این دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر كوفه نمودند گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازههای كوفه و بیرون شهر سپری كرده باشند در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیهالسلام ـ و خارجی معرفی كردن آن حضرت مردم كوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به كوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میكنند.ولی با خطابههایی كه امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و خانم زینب ـ سلامالله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد میكند و خودشان را به كوفیان و مردم میشناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ اذعان میكنند شادی كوفیان را به عزا تبدیل میكنند. در طول مدتی كه در كوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حركت میكردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در كجاوههای جا داده شده بودند و آنان كه خیال میكردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شدهاند، جسارت و اهانت میكردند، عدهای هم از نسب اسرا سؤال میكردند با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد كه حاكم كوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارك میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میكرد و كشته شدن امام حسین ـ علیهالسلام ـ را خواست خدا قلمداد مینمود.[1] ولی با جوابهای كه از جانب خانم زینب و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میشنید بیشتر رسوا میشد.
در خبرها آمده كه ابن زیاد بعد از آنكه یك روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در كوچهها و محلههای كوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[2] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه كرد. دستور داد كه امام سجاد را با غل جامعه دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز به سوی شام حركت دادند. مدتی كه اسرا از كوفه و شام در حركت بودند را منابع ذكر نكردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بیادبیهای حاملین سرهای مبارك اشاره دارند.
نقل شده كه اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی كنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده كه روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه كاروان اسرا وارد دشمق كردند.
واقعه دلخراشی كه برای اسرا اتفاق افتاد این بود كه علیرغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارك ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی كاروان اسرا و از دروازه ساعات كه جمعیت انبوهی تجمع كرده بودند وارد كنند، و مردم غافل شام كه از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده كاروان شادی و هلهله میكردند و بر سرها اهانت مینمودند. سفر شام برای اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بوده است.