"پرنده كوچ ، پرواز ،..سكوت " و دیگر هیچ ..
كوچ با صدای احسان خواجه امیری
دلم گرفته ..
در سكوت اتاقم نشسته ام ،
هوا بارانی است گونه هایم مثل گلی كه سپیده دم از شبنم تر می شود خیس شده ...
انگار كسی با دشنه در حال پر پر كردن قلبم است،..
درد در جانم رخنه می كند ...
حس رها شده گی غریبی دارم ،
اینكه رهایت كرده باشند،
انگار كه هیچ وقت نبوده ای ، انگار كه هیچ وقت دیده نمی شوی ،..
و بعد ،..تنهایی .
احساس می كنم حس یك پرنده مهاجر مرا در بر گرفته است:
"پرنده، كوچ ،پرواز..سكوت و دیگر هیچ "
حالا همه به تكاپو هستند ..صدایم می كنند..
این بار این من هستم كه همه را می بینم اما گویی هیچ یك را نمی بینم ...
و صدایی كه اسم مرا به زبان می آورد..
بی وقفه،..
و من با چشمانی بسته به آنها نگاه می كنم .
با ضربانی كه از تكاپو خالی شده است
و حسی كه دوباره مرا در بر میگیرد:
"پرنده كوچ ، پرواز ،..سكوت " و دیگر هیچ ..
"فهیمه موسوی اصل "