« برتری » وقتی جنگ درگرفت، ما تردیدی در پیروزی نهایی خود نداشتیم. ناوگان نبردناوهای ما و هم پیمانان ما، چه از نظر تعداد و چه از نظر تجهیزات، بر كشتی هایی جنگی كه دشمن علیه مان به كار میگرفت، دم به دم فزونی مییافت و تقریبا .... 6 سال پیش
« قناری » نخستین باری كه از وجود كلاریبل در ایستگاه با خبرشدم هنگامی بود كه توی اتاقك كوچك،جایی كه به آن دفتركارم میگفتم، نشسته بودم. در آن هنگام سرگرم بررسی فهرست موجودی های فنی ایستگاه بودم تا اقلامی را كه به زودی تمام میشد شناسایی كنم. وقتی ... 7 سال پیش
«آه زمین ، اگر فراموشت كنم » آنها در یك لحظه معدن را پشت سر گذاشتند؛ پدر به گونهای بی ملاحظه و بیپروا رانندگی میكرد؛ مثل اینكه - این فكر عجیبی بود كه به ذهن یك پسر بچه خطور كند - تلاش میكرد تا از چیزی فرار كند. پس از لحظاتی كوتاه .... 7 سال پیش