حریر سخن پنج شنبه ها از ساعت ساعت 14:30 به مدت 30 دقیقه

رادیو فرهنگ

حرير سخن

نوروز در شعر فارسی موضوع مشاعره «حریر سخن» رادیو فرهنگ

«حریر سخن » عنوان برنامه مشاعره محور بهاری است كه هرشب ساعت 23:30 با همراهی اسماعیل آذر از رادیو فرهنگ پخش می شود.

1400/01/05
|
00:17

پیش از نوروز 99 با تلاش همكاران تولید كننده برنامه «حریر سخن» در بازه زمانی كوتاه و فشرده این برنامه با مضمون مشاعره بهاری با اشعار ویژه بهار و نوروزخوانی به كارشناسی استاد اسماعیل آذر ضبط شد و نوروز سال گذشته برای علاقه مندان به مشاعره در تعطیلات نوروزی پخش شد در نوروز 1400 نیز این برنامه با كمی تغییر به همت گروه تولید و تامین در جدول پخش شبكه قرار گرفته است.
استاد اسماعیل آذر درباره شعر نوروز و بهار نظراتی داشتند كه‌به بهانه پخش این مشاعره بهاری از رادیو فرهنگ این مطالب بیان می شود.
آذر با بیان سیر تحول نوروز در شعر فارسی از آغازی به گفته او نامشخص تا امروز، و این‌كه در پرداختن به نوروز در شعر معاصر نگاه‌ها خیلی به گذشته است، می‌گوید.

این پژوهشگر و مدرس دانشگاه درباره جایگاه سنت‌ها و آیین‌های ایرانی در ادبیات فارسی با نگاه ویژه به سنت نوروز اظهار كرد: اصولا دلیل این‌كه آیین‌هایی در زندگی انسان ظاهر و بعد هم ماندگار می‌شوند، سرشته شدن آن آیین با درون انسان است؛ هر چیزی كه با درون انسان آغشته شود و انس بگیرد، هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود، خاصه كه در ضمیر تاریخی قومی بماند، و نه فقط آیین‌های نوروزی بلكه هر آیینی كه به صورت یك فرهنگ درآمده است.

او افزود: وقتی آیینی به صورت فرهنگ درآمد، یعنی معرفت عامه پیدا می‌كند و عموم نسبت به آن معرفت و آشنایی خواهند داشت و به‌ این صورت ماندگار خواهد شد. البته ممكن است بعضی‌ها شیرین‌تر و خوش‌تر به دل بنشینند، این در اختیار مردم آیین‌پذیر است.

آذر سپس با اشاره به سرآغاز آیین نوروز بیان كرد: اما آیین نوروز آیینی‌ است كه آغاز آن مشخص نیست، فقط وقتی صحبت از نوروز می‌شود، آن را به جم نسبت می‌دهند، حتی از روزگار هخامنشی اطلاعات خیلی كمی درباره نوروز داریم و بعد از آن هم در حدود سال 330 قبل از میلاد، زمانی كه اسكندر به ایران حمله كرد و پس از آن هم 116 سال یونانی‌ها بر كشور ما حكومت كردند كه طبعا آن‌ها هم آیین خودشان را داشتند، حتی از دوره اشكانیان هم اطلاعات چندانی در اختیار ما نیست اما اشكانیان نوروز را ارج می‌نهادند.

وی ادامه داد: اطلاعات ما درباره نوروز بیشتر از دوره ساسانیان است، در آن روزگار نوروز را به زبان پهلوی «نوگروج» می‌خواندند كه بعد «گ» حذف شد و «ج» به «ز» تبدیل شد ولی به زبان پهلوی یا زبان فارسی میانه ما «نوگروج» داشتیم. همچنین ابوریحان بیرونی در «التفهیم» نوروز را پیشانی سال می‌نامد و در شعرِ عنصری نوروز با صفت بزرگ آمده است.

اسماعیل آذر درباره چگونگی پرداختن شاعران كلاسیك به نوروز گفت: برای نوروز در زبان فارسی از روزگار رودكی شعر داریم، یعنی شاعری كه «پدر شعر فارسی» لقب گرفته، شعرهایی درباره نوروز دارد؛ «بخندد لاله بر صحرا بسان چهره لیلا/ بگرید ابر بر گردون بسان دیده مجنون/ ز آب جوی هر ساعت همی بوی گلاب آید / در او شسته است پنداری نگار من رخ گلگون». همچنین فردوسی به‌طور مفصل از نوروز در شعرهایش گفته است، او هم نوروز را به جم نسبت می‌دهد. به قرن ششم می‌رسیم كه از آن زمان نوروز در خودش شكل‌اندازی می‌كند یعنی خدا وارد شعر می‌شود. تا روزگار سنایی غزنوی هم حتی شعرهای نوروز همه توصیفی بودند و همه وصف بهار را می‌گفتند، مثل منوچهری دامغانی كه قهرمان این گود است: «نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا/ باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا/ آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای كبود/ میخ آن خیمه ستاك سمن و نسترنا»، یعنی نوروز را در جای‌جای شعر منوچهری دامغانی می‌بینیم. اگر بخواهم قهرمان شعر نوروز را در روزگار كهن نام ببرم، بدون شك از منوچهری سخن به میان خواهم آورد. اما مولوی این‌چنین از نوروز می‌گوید: «نوروز بمانید كه ایام شمایید/ آغاز شمایید و سرانجام شمایید/ آن صبح نخستین بهاری كه ز شادی / می‌آورد از چلچله پیغام، شمایید»؛ چهره و شیوه شعر نوروزی عوض می‌شود.

مجری كارشناس برنامه «حریر سخن » همچنین بیان كرد: سعدی از نوروز چنین می‌گوید: «ما را سر باغ و بوستان نیست/ هر جا كه تویی تفرج آن‌جاست/ گویند نظر به روی خوبان/ نهیست نه این نظر كه ما راست»، مشابه این را مولوی هم دارد؛ «گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو/ كه مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو...»، می‌بینیم كه چه در شعر سعدی و چه در شعر حافظ، نوروز با حكمت به هم می‌آمیزد مثلا سعدی می‌گوید «بلبلی زار زار می‌نالید/ بر فراق بهار وقت خزان/ گفتم انده مبر كه بازآید/ روز نوروز و لاله و ریحان...»، حافظ هم همین‌طور كه می‌گوید: «خوش‌تر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست/ ساقی كجاست گو سبب انتظار چیست»؛ این شعرها با حكمت به هم درآمیخته است.

آذر در ادامه درخصوص نوروز در شعر معاصر گفت: وقتی به شعر معاصر می‌رسیم، می‌بینیم كه شعرها حالت نوستالژیك پیدا می‌كند، چون انسان با طبیعت بیشتر مألوف بود، ولی این الفت امروز خیلی كمتر شده، همه در سلول‌هایی به نام آپارتمان هستند و درها بسته و پرده‌ها كشیده است، آن‌قدر آسمان‌خراش‌ها آمده‌اند كه گاهی رنگ آسمان را هم نمی‌بینیم، وقتی هم می‌بینم غبارآلود است اما در گذشته به این شكل نبود، فروغ با نگاه به گذشته می‌گوید: «آن روزها رفتند/ آن روزهای خوب/ آن روزهای سالم سرشار/ آن آسمان‌های پر از پولك...»؛ این‌ها همه نوستالژی‌ است. به‌طور كلی تا قرن ششم نوروز بیشتر توصیفی بود و از آن به بعد، حكمت و حكایت‌هایی كه پندآمیز است، به شعر وارد می‌شود و در شعر معاصر نگاه‌ها خیلی به گذشته نوروز است.

دسترسی سریع
حریر سخن