در تاریخ زندگی بزرگان جهان در برخی مواقع به مواردی بر خورد می كنیم كه با نگاه عقلی و استدلالی نمی توان توضیحی داد و در واقع كمیت عقل آن جا می لنگد به قول مولوی:
پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی تمكین بود
نویسنده : حسین نعمتی
هر شخصی درتمام زندگی خود شاید یك یا دو بار با انسانی مواجه شودكه حس كند مغناطیس وجودش او را در كام خود می كشد و این جاذبه وجودی وی را رها نمی كند و او چنان مجذوبش می شود كه زندگی او به دو دوره تقسیم می شود قبل و بعد از آن دیدار.
در تاریخ زندگی بزرگان جهان در برخی مواقع به مواردی بر خورد می كنیم كه با نگاه عقلی و استدلالی نمی توان توضیحی داد و در واقع كمیت عقل آن جا می لنگد به قول مولوی:
پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی تمكین بود
بنابراین در چنین مواردی باید به گونه و شیوه دیگری موضوع تبیین شود.
اولین دیدار شمس و مولانا چنین نوعی است.چگونه امكان دارد مولانایی كه خود فقیه ، مفتی، مرجع تقلید و... است، مرید شمس ناشناس شود.
شمس تبریزی مسیر زندگی مولوی را چنان تغییر داد و او را چنان متحول كرد كه تمام زندگی مولانا تحت تاثیر جاذبه وجودی شمس قرارگرفت و در این راه انواع مصائب و شدائد را تحمل كرد اما دست از شمس تبریزی نكشید و حاصلش شد مثنوی و غزلیات شمس بی نظیرترین كتابهای ادبیات عرفانی در سراسر جهان.
مولانایی كه امروز می شناسیم و در تاریخ ماندگار شد مولوی بعد از دیدار با شمس است .