یادداشت روز : نسبت فلسفه و رسانه " نسبت رسانه و فلسفه "

براستی نسبت رسانه و فلسفه چیست ؟
آیا نسبتِ این دو ، نسبتی قابل فهم و بررسی است؟ فلسفه ورزی ، چگونه میتواند از رسانه به مفهومِ عام آن استفاده كند؟
بحث از فلسفۀ رسانه نیست . سخن از نسبت فلسفه و رسانه است.

1396/03/28
|
16:26

نویسنده : احمد خالصی

براستی نسبت رسانه و فلسفه چیست ؟
آیا نسبتِ این دو ، نسبتی قابل فهم و بررسی است؟ فلسفه ورزی ، چگونه میتواند از رسانه به مفهومِ عام آن استفاده كند؟ آیا فلسفه میتواند برای تعمیق و ژرفا بخشیدن به فلسفه ورزیِ عمومی از رسانه استفاده كند؟
و رسانه با دایرۀ وسیع و خیره كننده اش ، چه تاثیری بر مفاهیمِ فلسفه و مصادیق آن دارد؟
بحث از فلسفۀ رسانه نیست . سخن از نسبت فلسفه و رسانه است.
سخن را از امرِ متناقض و به عبارت صحیح تر امورِ متناقض آغاز میكنم.
تاریخِ دانش فلسفه ( دانش؟؟ ) هماره گواهی داده كه فلاسفه در روشِ فلسفه ورزی ، موضوعات ، آغازگاه ، مقصد و از آن بالاتر در تعریفِ خودِ فلسفه نیز اختلاف نظر داشته اند.
این پرسش براستی مطرح است كه آیا فلسفه ، علم است ؟ یا نوعی صورت بندی دانایی؟ یا میتوان گفت شاید فلسفه ، نوعی از شیوه های دیگرِ حضور و طرحِ پرسش در جهان باشد ؟
نكته مهم این است كه نه تنها در تعریف فلسفه ، اتفاق نظری وجود ندارد بل در بیان مقصد و مقصودِ آن نیز ، اختلافی عجیب بین صاحبنظران و اهالی فلسفه ورزی به چشم میخورد .
از طرف دیگر ، فلسفه ورزی ، همیشه و همه جا امری ذهنی و انتزاعی و تجریدی محسوب شده است و چه بسا این برداشت ، امری به حق بوده باشد .
اما اگر قرار باشد دربارۀ رابطه فیلسوفان و رسانه سخن بگوییم آنگاه مشكل دیگری نیز رخ می نماید.
رسانه ، به ذاته و بالاجبار و به شیوه ای رایج ، امری همگانی و عمومی محسوب می شود. چه از جهتِ گسترۀ مخاطبان در سراسر جهان در نظر بگیریم و چه از جهت نوع انتخابِ پیام و شیوۀ ارسال آن ، ظاهراً توجه به گسترۀ بیشترِ مخاطب و تلاش برای شمول بیشتر رسانه ، از تاریخِ بررسیِ تحولاتِ رسانه ها ، تفكیك ناپذیر است.
رسانه برای ادامه حیاتِ خود و توانایی رقابت با سایر مدیوم ها ، گریزی و گزیری از توجۀ هماره به حفظ مخاطب و بیشتر و گسترده تر كردن دایرۀ مخاطبان ندارد.
و این توجه به جنبه عمومی و پاپیولار و همگانیِ رسانه را چگونه میتوان با ساحتِ فردی و جنبۀ خاص بودنِ فلسفه ورزی ، جمع نمود؟ آیا نیازی به این تجمیع هست؟ و آیا میتوان از تقریب سخن گفت ؟
آیا خواص و نخبگان و قشر الیتِ جامعه را میتوان با فرهنگ عمومی آشتی داد؟
**********
مباحثی كه عنوان شد ، همگی به عنوان طرح مسئله و موضوعِ سخن طرح شده اند. به امید حق در یادداشت بعدی ، به تفصیل و مبسوط و با ذكرِ مصادیق، این بحث را پی خواهم گرفت.

یا حق

دسترسی سریع