بیست و پنج اردیبهشت ماه ، روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حكیم ابوالقاسم فردوسی

میر جلال الدین كزازی شاهنامه پژوه :اگر فردوسی در سپیده‌دم تاریخ ایران سر برنمی‌آورد و «شاهنامه‌»ای را نمی‌سرود، هیچ‌یك از شاعران بزرگ ایران به آن پایه و مایه كه رسیده‌اند، نمی‌رسیدند.

1396/02/25
|
15:10

بیست و پنجم اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت فردوسی، شاعر و حماسه‌سرای نامی ایران و سراینده «شاهنامه» است كه امروز برای نخستین بار، به نام روز پاسداشت زبان فارسی نیز نامیده شده است. در این نوشتار نظر اساتید و شاهنامه پژوهان را درباره ی حكیم ابوالقاسم فردوسی می خوانید .
میرجلال‌الدین كزازی با بیان این‌كه «شاهنامه» تنها شاهكار ادبی ایران است می‌گوید: اگر بخواهید بی‌چون و چرا داوری كنید كه چه كسی از میان ایرانیان، ‌ایرانی‌تر است، باید سنجید كه تا چه پایه با فردوسی و «شاهنامه» آشنایی دارد. این موضوع این اندیشه را در ذهن برمی‌انگیزد كه چرا «شاهنامه» و فردوسی معیار راستین ایرانی بودن و ایرانی ماندن است. با این‌كه ایران در تاریخ خود سرزمین سرود بوده است و بزرگ‌ترین شاهكارهای ادبی جهان را پدید آورده؛ پس چرا دفترهای شعر شاعران بزرگی مانند حافظ، سعدی، خیام، نظامی و خاقانی و ده‌ها سخن‌ور بزرگ فارسی را معیار این سنجش نمی‌دانیم؟ پاسخ این است كه سروده‌های این بزرگان تنها گوشه‌ای از ایران و ایرانی را نشان می‌دهد. تنها در «شاهنامه» فردوسی است كه سرشت و نهاد ایران را به شكلی گوهرین می‌توانیم بیابیم. به طور كلی، می‌توانیم بگوییم «شاهنامه» فردوسی تنها شاهكار ادبی ایران است.
این شاهنامه‌پژوه درباره‌ پایگاه «شاهنامه» فردوسی در ادبیات ایران بر این باور است: اگر فردوسی در سپیده‌دم تاریخ ایران سر برنمی‌آورد و «شاهنامه‌»ای را نمی‌سرود، هیچ‌یك از شاعران بزرگ ایران به آن پایه و مایه كه رسیده‌اند، نمی‌رسیدند و فراتر از آن، اگر اكنون ما گرد همدیگر جمع شده‌ایم و به زبان شیوای فارسی با یكدیگر سخن می‌گوییم، مدیون فردوسی و «شاهنامه» هستیم. زبان استوار و بی‌ عیب و نقص برای شكوه و شگرفی «شاهنامه» كافی است.
او همچنین تصریح می‌كند: «شاهنامه» ایرانی‌ترین آفریده‌ی ادبی است كه ما می‌شناسیم. از دیگرسوی، فردوسی ایرانی‌ترین ایرانیان است. آن افسانه‌هایی را كه پیرامون فردوسی پدید آمده است، ایرانیانی كه دل در گرو او داشته‌اند، برساخته و بربافته‌اند. این افسانه‌ها بر ما آشكار می‌دارد كه فردوسی، ایرانی‌ترین ایرانیان است. اگر چنین نمی‌بود، ایرانی‌ترین شاهكار ادبی و پدیده‌ فرهنگی را نمی‌توانست سرود.

محمدعلی اسلامی ندوشن نیز با بیان این‌كه تاكنون كتاب‌های زیادی در ایران نوشته شده است، می‌گوید: در این میان فقط یك كتاب است كه در رأس همه كتاب‌ها قرار دارد و آن «شاهنامه» است. این كتابی است كه نقش اول را در ایران داشته و در جهان، هیچ شاهكار ادبی را ندیده‌ایم كه در سرنوشت ملتی تغییر ایجاد كند؛ اما «شاهنامه» سرنوشت ایران را تغییر داد. اگر «شاهنامه» گفته نشده بود، ما كشور دیگری می‌شدیم.


این نویسنده و پژوهشگر اظهار می‌كند: «شاهنامه» روی نقطه اصلی بشری دست گذاشته و آن جدال نیكی با بدی است. تفكر «شاهنامه» بر این محور است كه عاقبت باید با كوشش‌های بسیار، نیكی بر بدی موفق شود. كلمه مهم و اصلی كه در «شاهنامه» به كار برده می‌شود، «خرد» است.
اسلامی ندوشن توضیح می‌دهد: من از این‌رو گفتم «شاهنامه» كتاب اول است، زیرا اساس و ذات بشری را مورد بررسی قرار داده است و جامعیتی را در خودش دارد. هر ملتی یك كتاب شاهكار داشته؛ اما ما چندین اثر بزرگ داریم كه اول آن‌ها، «شاهنامه» بوده و اگر آن نمی‌آمد، شاید كتاب‌های دیگر هم نمی‌آمدند. سعدی «بوستان» را بر همان وزنی كه در «شاهنامه» آمده، سروده است. حافظ هم شاهنامه‌ای كوچك است كه نام اشخاصی چون منوچهر، كاووس، فریدون و جمشید را در خود آورده است كه اگر «شاهنامه» نبود، این نام‌ها فراموش می‌شدند؛ مانند چیزی كه در كشورهای عربی چون مصر، سوریه و اردن اتفاق افتاده. این كشورها تاریخ عظیمی دارند كه فراموش شده است؛ اما در ایران این نام‌ها به بركت «شاهنامه» زنده مانده است.

همچنین بهمن نامورمطلق درباره این‌كه فردوسی برای ما چه كرده است، می‌گوید: اگر دقت كنید، می‌بینید فردوسی شعر نمی‌گوید، اسطوره نمی‌سازد؛ او پشت شعر و اسطوره، یك ملت را دوباره می‌سازد. در خیال او، اسطوره‌ها نبودند كه شكل گرفتند، بلكه ما بودیم كه شكل می‌گرفتیم. به همین دلیل، «شاهنامه» آیینه ماست. ما برای دیدن خودمان به «شاهنامه» نیاز داریم، همان‌طور كه به آیینه نیاز داریم. ما برای دیدن هویت فرهنگی‌مان به آیینه «شاهنامه» نیاز داریم. به بیان دیگر، ما با كلمات فردوسی دوباره روییدن گرفتیم، رشد كردیم و زاییده شدیم. ما برای این‌كه هویت ملی و اجتماعی‌مان را بشناسیم، باید مدام به «دیوان حافظ»، «گلستان» سعدی و بویژه «شاهنامه» فردوسی مراجعه كنیم.
این اسطوره‌شناس معتقد است: ما باید فردوسی را آن‌طور كه خودش خواسته است، بازخوانی كنیم. فردوسی در عین حال كه تاریخ ما را نوشته، ‌اسطوره‌ها و افسانه‌های ما را نیز یادآوری می‌كند. فردوسی‌ ملتی را كه هویتش در خطر بود و برای همیشه داشت آن را از دست می‌داد، هوشمندانه نجات داد و با یادآوری روایت‌هایش، آن را به‌روز كرد. كسی كه می‌خواهد فردوسی را بشناسد، باید خودش حكیم باشد تا بتواند حكیم ابوالقاسم فردوسی را بشناسد. اگر فردوسی نبود ما هم نبودیم، همان‌طور كه بدون فردوسی، مصر دیگر مصر نیست؛ مصری كه هویت مستقل داشت، چون فردوسی نداشت، هویت سابق خود را از دست داد. سوریه، عراق، تونس و مراكش به‌دلیل نداشتن فردی مانند فردوسی، هویت خود را از دست دادند.
سیدجعفر حمیدی، استاد زبان و ادبیات فارسی، نیز با اشاره به آمدن الفاظ گوناگون در «شاهنامه» بیان می‌كند: فردوسی در كتاب «شاهنامه» بیش از 400 بار از كلمه هنر استفاده كرده كه این اهمیت هنر و هنرمندان را می‌رساند. به‌شخصه معتقدم كه فردوسی یك دانشمند، هنرمند، منجم، ریاضی‌دان و شاعر بزرگ است كه هنرمندانه درباره زیبایی‌ها سخن گفته است. فردوسی همچنین چندصدبار از واژه گوهر استفاده كرده است كه این كلمه به معنی مال و ثروت نیست، بلكه به معنی ایرانی بودن است. ادب، انسان را از لغزش بازمی‌دارد و به همین دلیل است كه ما به یادگیری ادبیات تاكید ویژه‌ای داریم.

همچنین بئاتریس سالاس، مترجم شاهنامه به زبان اسپانیایی، درباره‌ «شاهنامه» اظهار می‌كند: «شاهنامه» اثری است كه شخصیت و آداب و رسوم طبقه‌های متفاوت مردم در آن به تصویر كشیده شده است. از سوی دیگر «شاهنامه» یك دانشنامه‌ انسانی است كه شامل فلسفه، تاریخ، هنر، استراتژی‌های نظامی، اخلاق، سیاست، دیپلماسی، مذهب و غیره می‌شود. در این اثر آداب و رسوم و ویژگی‌های مردم ایران، نزاكت، غرور ملی، كنجكاوی، زیركی، دلاوری و غیره به بهترین وجه توصیف شده است. كسی كه «شاهنامه» را بخواند، می‌تواند به ویژگی‌های مردم ایران پی ببرد. «شاهنامه» گویای عزم جمعی ایرانیان در نبرد برای حفظ منافع ملی و هویت فرهنگی است. در واقع من حین كار روی «شاهنامه» معتقد شدم كه «شاهنامه» نه فقط برای ایرانی‌ها، كه مال همه‌ مردم دنیاست.


منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران « ایسنا»

دسترسی سریع