فصلی از یك رمان : بخش هایی از رمان « جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی فصلی از یك رمان : « جنگ و صلح »

لیف نیكولایویچ (لئو) تولستوی نویسندۀ واقعگرا و یكی از بزرگترین رمان‎نویسان و نویسندگان قرن نوزدهم در سال 1828 در مركز روسیه به دنیا آمد و در سال 1910 چشم از جهان فروبست.

1396/06/21
|
14:18

لیف نیكولایویچ (لئو) تولستوی نویسندۀ واقعگرا و یكی از بزرگترین رمان‎نویسان و نویسندگان قرن نوزدهم در سال 1828 در مركز روسیه به دنیا آمد و در سال 1910 چشم از جهان فروبست.
پدرش از اشراف و مادرش شاهزاده بود و همین ویژگی طبقۀ او را از نویسندگان روسی هم نسلش جدا می‌كرد. به علاوه او از معدود نویسندگان روس است كه گزارش جامعی از طبقۀ اشراف روسیه در رمان‌هایش ارائه داده است. تولستوی كودكی‌اش را در كنار سه برادر و یك خواهرش در مسكو گذراند. در دو سالگی مادر و در نُه سالگی پدرش را از دست داد و از آن پس عمه‌اش او را بزرگ كرد. وی بعد‌ها در دانشگاه قازان حقوق خواند اما وقتی فكر كرد تحصیلاتش بیهوده است آن را نیمه‌كاره رها كرد.
تولستوی اولین اثرش را در سال 1851 نوشت و هنگامی كه اولین رمانش ـ كودكی ـ در سال بعد چاپ شد شهرتی به هم زد و جایگاهش در ادبیات روسیه تثبیت شد. تولستوی با اینكه به دلیل دیدگاه اخلاقی‌اش یكی از متفكران قرن نوزدهم بود اما اینك بیشتر به عنوان یكی از پیشوایان رمان‎نویس واقع‎گرا معروف است. دو رمان آناكارنینا و جنگ و صلح و اثر كوتاه مرگ ایوان ایلیچ او هنوز دستمایه تحقیق برای پژوهشگران معاصر است و تازگی و طراوت خود را برای خوانندگان سراسر جهان حفظ كرده است. منتقدان جنگ و صلح را به عنوان حماسه‌ای بزرگ بسیار ستوده‌اند. معروف است كه تولستوی هفت بار این اثر را بازنویسی كرده است. با این حال برخی معتقدند حداقل بحث‌هایی را كه تولستوی گاهی در مقدمۀ برخی از بخش‌های رمان كرده است و ربطی به داستان رمان ندارد می‌توان به راحتی از رمان حذف كرد.به علاوه بیشتر خوانندگان از زیادی شخصیت‌های رمان و اینكه نمی‌توانند به سادگی آنها را به ذهن بسپارند گلایه می‎كنند. اما برای راحتی خیال آنها هنگام رمان‌خوانی باید گفت كه جنگ و صلح عمدتاً دربارۀ پنج خانوادۀ روسی و تعداد زیادی شخصیت‌های منفرد است. این خانواده‎ها و فرزندانشان به شرح زیر هستند:

واسیلی كوراگین (فرزندانش: هلن و آناتول)
كنت رستوف (همسرش كنتس رستوا و فرزندانش: نیكلای، ناتاشا و ورا. و نیز دختر خواهر او سونیا كه با آنها زندگی می‌كند)
كنت بزوخف (و فرزند نامشروعش پی‎یر)
كنت بالكونسكی بزرگ (و فرزندانش: آندره و ماریا)
آنا میخاییلونا (و فرزندش بوریس).
در این نوشتار خلاصه ای از فصل اول رمان « جنگ و صلح» اثر تولستوی را می خوانید ...
« فصل اول »
در محافل اشرافی پترزبورگ همه جا بحث از حملۀ ناپلئون به كشورهای اروپایی، پیوستن روسیه به ارتش اتریش در دفاع از اروپا در مقابل كشورگشایی‌های ناپلئون، و نیز جوان درشت هیكلی به نام پی یر فرزند نامشروع و عزیز دردانۀ كنت بزوخف (یكی از مردان مشهور دربار كه اینك در بستر مرگ است) است، چون كنت این جوان را وارث ثروتش كرده است. پی‎یر جوان ده سالی در فرانسه درس خوانده و تازه به روسیه آمده و پایش به محافل اشرافی باز شده است. وی سه ماهی می شود كه بنا به دستور پدرش از مسكو به پترزبورگ آمده تا شغلی برای خود پیدا كند اما هنوز شغلی برای خود انتخاب نكرده است. با این حال همه می‌دانند كه طبق وصیت كنت بزوخف او وارث احتمالی تمام دارایی این كنت بسیار ثروتمند است. به همین جهت همۀ كسانی كه آرزو دارند او دامادشان شود در اطراف او می‌چرخند و او را دائم به محافل اشرافی دعوت می‌كنند. پی یرآدم ساده و متواضعی است. در محافل اشراف نیز وی با آنكه هنوز از روابط افراد سر در نمی‌آورد با حرف های صریح و تندش در بحث های سیاسی روز شركت می‌كند و گاه با این حرف‌ها باعث رنجش دیگران می‌شود. مثلاً او از ناپلئون دفاع می‌كند و معتقد است او آدم بزرگی است، چون با اینكه انقلاب پیروز شده ولی حقوق شهروندانش را حفظ كرده است. برای همین آنا پاولونا بانی محفلی كه پی‎یر در آنجا مهمان است همه جا مواظب حرف زدن‌های اوست. پرنس آندره دوست پی یر نیز تقریباً با او هم عقیده است و می‌گوید كارهای ملی یك امپراتور را باید از مسائل خصوصی او جدا كرد.

آن روز در محفل آنا پاولونا غیر از پی‎یر و پرنس آندره بالكونسكی افراد دیگری هم حضور دارند: از جمله پرنس واسیلی كوراگین، دختر بسیار زیبا و لوندش هلن، پسرش آناتول جوان خوشگذران و عیاش؛ پرنسس بالكونسكای زیبا، ظریف و ریزنقش همسر آندره كه اینك باردار است و آنا میخاییلونا. آنا میخاییلونا كه اینك فقیر شده است به این محفل آمده تا با سفارش پرنس واسیلی در دربار برای پسرش بوریس شغل خوبی در واحد گارد ارتش دست و پا كند. اگر چه پرنس واسیلی قول محكمی به او نمی‌دهد. پرنس آندره بالكونسكی دوست پی‎یر فرزند پرنس بالكونسكی بزرگ، جوانی نه چندان بلند و زیبا و آرام است كه به تازگی آجودان مخصوص ژنرال كوتوزوف فرماندۀ ارتش روسیه شده است و قرار است كمی بعد عازم جبهۀ نبرد با ناپلئون شود....


دسترسی سریع