بهاء الدین خرم شاهی در آغاز كتاب « حافظ نامه »نوشته است :« كارنامه ی حافظ پژوهی«پربرگ»اما «پربار» نیست . زین قصه بگذرم كه سخن می شود بلند ...
نویسنده : باقر خلیلی
حافظ به تنهایی در تنهایی در برابر همه ناروایی های زمانه اش ایستاده است .
یكی از ریاكارانی كه با همه زورمندی حافظ به او تاخته . امیر مبارزالدین پادشاه فریبكار و تبهكار معاصر او است .
اگر نمی تواند به روشنی به او بتازد ، او را « محتسب» می خواند –كه از شاه شجاع وام گرفته است – و از فسق و فجورش پرده بر می دارد ، شاید پاره ای جاها در تعریض به صوفی امیر مبارز را هم در نظر داشته است :
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود كه در خانه ی خمّار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ی ماست كه در هر سر بازار بماند
و با اشاره به تبهكاری او در تصاحب اموال و املاك وقفی فریاد می زند :
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
كه می حرام ولی به ز مال اوقاف است
با این یادآوری كه :
در ره عشق نشد كس به یقین محرم راز
هر كسی بر حسب فكر گمانی دارد
و شاهد این مدعا سخن دكتر حمیدیان است كه گفته :
«نمیخواهم بگویم كه كل جریانی كه به نام حافظ پژوهی كه در مملكت ما مرسوم است، جریان اصیل و با پایه ای نیست ولی به سخنان دوست عزیز حافظ پژوهم بهاء الدین خرمشاهی استناد می كنم كه در اول كتاب خودش به نام « حافظ نامه » نوشته كه كارنامه ی حافظ پژوهی ما « پر برگ» است اما « پُر بار» نیست . این سخن درستی است .
در مقام انكار هیچ یك از كارهای خوب حافظ شناختی نیستم ولی واقعا معتقدم كه نود و هشت درصد از كارهایی كه در این زمینه عرضه می شود ، حتی شاید ارزش و شایانی یك بار مطالعه رانداشته باشند »
با این حساب تكلیف كار ماروشن است .
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
این سخن ادامه دارد. والسلام