معرفی مكاتب ادبی جهان : مكتب كلاسیسیم «مكتب كلاسیسیسم»

كلاسیسیسم مكتب قانونها، قواعد و اصول است كه بایدها ونبایدهای بسیاری را شامل می شود. پیروان این مكتب، مطابق قواعد وقوانین قدما عمل می كنند و در ادبیات به تقلید از ادبیات یونان و روم می پردازند.

1396/05/25
|
17:34

مكتب «كلاسیسیسم» اولین سبك ادبی است كه در قرن هفدهم، بعد از دوران باروك در فرانسه به وجود آمد. كلاسیسیسم مكتب قانونها، قواعد و اصول است كه بایدها ونبایدهای بسیاری را شامل می شود. پیروان این مكتب، مطابق قواعد وقوانین قدما عمل می كنند و در ادبیات به تقلید از ادبیات یونان و روم می پردازند.
مكتب كلاسیسیسم در واقع نوعی احیای شیوه هنری یونان و روم به شمار می رود كه هر چند در ایتالیا متولد شد اما در فرانسه رشد كرد و به ثمر نشست.
اصول این مكتب عبارت است از تقلید از طبیعت، تبعیت و تقلید از قدما، اهمیت دادن به عقل، خوشایندی و وضوح و زیبایی كلام از مهمترین شاعران و نویسندگان كه بدین مكتب رو آوردند می توان به "مولیر"، "لافونتن"، "راسین" و از همه مهمتر و معروفتر "بوالو" اشاره كرد. بوالو بزرگترین مدافع مكتب كلاسیك و معروف ترین نقاد این مكتب است. وی در سال 1674 در منظومه "فن شعر" خود اصول مكتب كلاسیسیسم را بیان كرد.
به اعتقاد او شعر باید تابع طبیعت و عقل باشد و از هر امری كه آن را از این اصول منحرف كند باید اجتناب كرد.او می گوید: "جز حقیقت هیچ چیز زیبا نیست" و این حقیقت از نظر او چیزی جز طبیعت نیست، طبیعتی كه كلی و عمومی باشد و در عین حال هنرمند آن را به حكم ذوق و منطق انتخاب و تقلید كرده باشد.
هنرمند جز به آنچه كلی و طبیعی است دل نمی بندد. هدف شاعر آن نیست كه چیزی تعلیم یا اثبات كند، بلكه باید شادی و خوشی را در دلها برانگیزد.
در انگلستان با آن كه كسانی مانند "فرانسس بیكن" از یك طرف و "ویلیام شكسپیر" از سوی دیگر اصول كلاسیك را از دست و پای خویش می گسلند و به راحتی خود را به بند گفته ها و اعتقادات قدما در نمی آورند و بی سبب از آنها پیروی نمی كنند و بنای فهم و ادراك خود را در میدان های عمومی یونان و روم بنیاد نمی گذارند، اما نقادانی مانند "جان درایدن" و "الكساندر پوپ" و " ساموئل جانسون" سعی می كنند نوعی نقد كلاسیك را در شعر و ادب انگلیس وارد سازند.
معمولاً درآثار كلاسیك، نویسندگان به توضیح و توصیف خصوصیات روحی و اخلاقی وتجزیه و تحلیل روانشناسانه انسان مطلوب و آرمانی خود می پردازند. «طبیعت» نیز ازجمله این موضوعات است. البته منظور از «طبیعت درآثار كلاسیك، طبیعت انسانی و سرشت درونی انسان است. كلاسیكها توصیف طبیعت خارجی (مانند رودها ، كوهها، جنگلها و…) را درآثار و نوشته های خود كاری بی ارزش می دانند درحالی كه معتقدند بیان طبیعت انسانی (مانند امیال ، گرایشها، احساسات ، محبتها و…) چون صحبت از روح و درون انسان است برروح خواننده نیز اثر می كند.

دسترسی سریع