دهمین قسمت از برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» با حضور امیرعباس علیزمانی دوشنبه 17 شهریور از رادیو فرهنگ پخش شد.
امیرعباس علیزمانی در این برنامه گفت: واژه تنهایی مدرن قابل تأمل است. دنیای مدرن اقتضائاتی دارد و تنهایی مدرن یكی از این اقتضائات است. شاید بتوان گفت حال و روز انسان ماقبل مدرن مقداری بهتر است. جنس تنهایی او متفاوت است و شاید قدری معنادارتر است و از لحاظ كمی و كیفی با تنهایی انسان مدرن قابل مقایسه نیست. انسان، انسان است و چه انسان قبل از مدرن و چه انسان بعد از مدرن با بعضی مسائل مانند مرگ، عشق و ... مواجه میشود. اما تفاوتهایی در نحوه مواجهه افراد وجود دارد. در قبل از مدرن عالم واقعاً عالم است و نالههای انسان را میشنود. عشق دوران مدرن هم خودش كوتاه است و هم تنهایی ناشی از آن كوتاه است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: در كلانشهرها آسمان، طبیعت، دریا، كوه و ... را نمیتوانیم ببینیم. در كلانشهرها همه با هم غریبهاند و ارتباطات خیلی سخت است. مفهوم همسایه و محله از بین رفته است. در قدیم هر محلی شناسنامهای داشت اما امروز همهچیز طبقاتی شده و پول همهچیز را تعیین میكند. یا معماری مدرن كه در قسمتهای قبل درباره آن مفصل صحبت كردیم. مفهوم خانواده بزرگ كه در یكجا بودند و در غم و شادی هم شریك بودند امروز دیگر وجود ندارد. سیطره ماشین، سیطره رسانه و سرمایهداری هم وجود دارد كه هركدام بحث مفصل خود را دارد.
وی ادامه داد: وبر میگفت بنیاد تمام این مسائل از روح مدرنیته كه همان عقلانیت ابزاری و عقلانیت معطوف به هدف باشد سرچشمه میگیرد. ارزشها در گذشته بسیار وسیع بود. نگاه انسان مدرن در مقاله «پرسش از تكنولوژی» هایدگر وجود دارد كه به همهچیز به عنوان ذخیره انرژی نگاه میكند و میخواهد آن را تبدیل به پول كند. پول روابط وسیعی بین افراد ایجاد میكند و خیلی از غریبهها را با هم آشنا میكند و خیلی از دشمنها را با هم دوست میكند اما ارتباط خشك و بیروح ایجاد میكند. مثل مسكنی است كه جای درمان را میگیرد یا شبه غذایی كه جای غذا را میگیرد. یك نوع اتحاد ایجاد میكند اما نه اتحاد جانها و دلها، بلكه اتحاد در اهداف و سود و اتحاد در چقدر و اتحاد در پروژه و به تعبیر ارسطو دوستی مبتنی بر منفعت.
امیرعباس علیزمانی اضافه كرد: اگر كسی پول را خوب بشناسد دنیای مدرن را شناخته است. پول یك اعتبار است كه اگر مفهوم اعتبار را خوب بفهمیم خیلی از مفاهیم زندگی را خوب فهمیدهایم. مرحوم علامه طباطبایی خیلی خوب بر روی این مفهوم كار كردند. به كتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» مراجعه كنید و بخش اعتباریات را حتماً مطالعه كنید. اقتصاد سرمایهداری دقیقاً یك اقتصاد معطوف به هدف و معطوف به سود است. در این بین اگر درآمد افراد منجر به تولید شود، میتوانند اشخاص بیشتری را استخدام كنند و سود بیشتری كسب كنند. برخی معتقدند خوشبختی و رفاه در افزایش سود است.
وی سپس گفت: البته نمیتوانیم پول را ابلیس بدانیم و نگاههایی كه همهچیز را سیاه میبیند در بحث ما جایی ندارد. زیمل معتقد بود پول دنیای ما را زیرورو كرده است. ماركس میگفت رابطه انسان با ابزار تولید، رابطه ابژه و سوژه نیست و رابطه دوسویهای وجود دارد. وقتی طبقه آدمها عوض میشود فكر آنها هم عوض میشود. اصل بهرهوری نمایان گر اقتصاد سرمایهداری است. این اصل نسبت به بیكار شدن و له شدن آدمهایی كه بیكار میشوند ساكت است. پول با خود منطق خاص خود و نگاه خاص خود و عالم خاص خود را میآورد و همهچیز را زیر و رو میكند.
امیرعباس علیزمانی در ادامه عنوان كرد: پول دستگاه تبدیلكننده عجیبی است. آدمها و قدرت و ... را عوض میكند. مثلاً آدمها را به ماشینهای محاسبه تبدیل میكند. محور و نقطه مركزی دنیای جدید پول است. زیمل پول را ماشین ابژهسازی عنوان میكند. پول، ابژه كننده و ابزار كننده است. قدرت هم برای پول است. ارسطو میگفت 3 چیز برای مردم مهم است: قدرت، ثروت و لذت. بعدها اسپینوزا قدرت را به پرستیژ تبدیل كرد. در دنیای ما قدرت برآمده از ثروت و محصول آن است. یك نمونه واضح این مسئله ترامپ در آمریكاست. ترامپ واقعیت سرمایهداری را عریان كرد.
وی افزود: عشق مانند كیمیا است. هنر و كاركرد عشق در دنیای مدرن به پول تبدیل شده است. مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم/ دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/ دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا/ زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم/ گفت كه دیوانه نهای لایق این خانه نهای/ رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم/ گفت كه سرمست نهای رو كه از این دست نهای/ رفتم و سرمست شدم وز طرب آكنده شدم.
امیرعباس علیزمانی اظهار داشت: پول كاركرد دارد اما ارزش اقتصادی باید یكی از ارزشهای ما باشد. امروز سیطره و انحصار پول بر همهچیز شكل گرفته و این خیلی وحشتناك و خطرناك است. این نگاه موجب میشود كه جریان سرمایهداری اصلاً به این مسئله فكر نكند كه مثلاً در عراق پس از اشغال چند كودك و چند انسان كشته شدند. جنون پول خطرناك است و انسان امروز به این جنون دچار شده است و این مسئله رابطهها را بیروح میكند و اینگونه رابطهها هیچگاه انسان را سیراب نمیكند. ما نیاز به ارتباطات اصیل و دوستیهای اصیل داریم. به تعبیر ارسطو دوستی مبتنی بر فضیلت. عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا/ ما همه بنده و این قوم خداوندانند.
وی خاطرنشان كرد: اگر این نیاز به شكل اصیل برآورده شود و انسان دوستان و اطرافیان خوبی داشته باشد و دستان سرد انسان در دستان گرم خداوند قرار بگیرد، انسان كمتر احساس تنهایی خواهد كرد. پول، قدرت و شهرت در كوتاهمدت حال خوش به انسان میدهد. پول شرط لازم است اما منطقی كه پشت پول است، محاسبه سود و زیاد است و تمام كیفیتها را به كمیت بدل میكند. وقتی پولآلوده شدید و سمبل پول شدید و دنیای شما پول شد به طوری كه با پول نفس بكشید، همهچیز برای شما ابزار میشود و اینجا در واقع آدم جدیدی متولد میشود. رابطهها ابزاری میشود و با اولین خطر، دوست به دشمن تبدیل میشود. دوست شما كسی میشود كه سود بیشتری برای شما بیاورد و دشمن شما كسی كه سود شما را كم كند.
امیرعباس علیزمانی عنوان كرد: وقتی آدمها اینطور شدند دیگر به آبرو، شرف انسانی، اخلاق و عشق فكر نمیكنند و حتی عشق خود را میفروشند. به هیچكس رحم نمیكنند و برای آدمها همه میشوند مشتری، رقیب و طرف كاسبی. در مقابل رابطههای ابزاری، رابطههای دلی یا رابطههای ارزشی هم داریم. امیرالمؤمنین میگوید: اگر بینی مؤمن را ببرم كه مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت و اگر همه دنیا را به منافق بدهم مرا دوست نخواهد داشت. این شرایط اقتصادی كنونی جامعه ما موجب شده این روزها صحبتهای همه بر سر پول و سود بیشتر است و این وحشتناك است. رابطهها را بیروح میكند و آدمها را تنهاتر خواهد كرد.
برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» كاری از گروه اجتماعی رادیو فرهنگ با اجرای یاسر هدایتی و به تهیهكنندگی محمدرضا حاجحیدری است كه دوشنبه هر هفته ساعت 21 از رادیو فرهنگ (موج FM ردیف 106) پخش میشود. گفتنی است این برنامه به صورت تصویری از سایت رادیو فرهنگ و اپلیكیشن ایران صدا قالب تماشاست.