با چند بیت غزل عاشقانه شاعرانه از شما میزبانی خواهیم كرد.
صف مژگان تو بشكست چنان دلها را
كه كسی نشكند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن
كافرم ، كافر، اگر نوش كنم خرما را
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس
ای بسا نور دهد دیدهٔ نابینا را
بیبها جنس وفا ماند هزاران افسوس
كه ندانست كسی قیمت این كالا را
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش
كه نخوردهست كس امروز غم فردا را
كسی از شمع در این جمع نپرسد آخر
كز چه رو سوخته پروانهٔ بیپروا را
عشق پیرانه سرم شیفتهٔ طفلی كرد
كه به یك غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریهٔ من خاست ولی میترسم
كه بلایی رسد آن سرو سهی بالا را
به جز از اشك فروغی كه ز چشم تو فتاد
قطره دیدی كه نیارد به نظر دریا را
فروغی بسطامی