تاریخ نگاری در ایران قدمتی دیرینه دارد ولی در دوره معاصر است كه تاریخ نگاری وخاطره نویسی و امثالهم ، رنگ و لون و شكل وسیاقی دیگر گرفت و مخاطب عام و همگانی نیز یافت.
نویسنده : احمد خالصی
تاریخ نگاری در ایران قدمتی دیرینه دارد ولی در دوره معاصر است كه تاریخ نگاری وخاطره نویسی و امثالهم ، رنگ و لون و شكل وسیاقی دیگر گرفت و مخاطب عام و همگانی نیز یافت.
با وقوع انقلابی كه در تمامی اركانِ جامعه ، تحول به وجود آورد و ساختارهای اجتماع را به راهی دگرگونه افكند، طبیعی است كه تاریخِ ایران رنگی دگر بگیرد. با پایان یافتن حكومتِ موروثی و استبدادیِ چند هزار ساله ، جریانهای مختلف تاریخنگاری ایرانی پدید آمدند و تنوع این جریانها بسیار طبیعی است. در داخل كشور پس از گذشتِ مدتِ كوتاهی كه زمان شعار و بیان احساسات بود، آرامآرام توجه علمی به تاریخ به شكل جدی پیگیری شد. همگان و از همۀ طیفهای مختلفِ فكری براین باور بودند كه به راستی " گذشته روشنگر آینده است".
در ابتدا این درباریان بودند كه نگارش خاطراتِ خود را آغاز كردند. شاید برخلاف تمام حرفهایشان، ناخودآگاهانه میدانستند كه همه چیز برای آنان تمام شده و همگی به تاریخ پیوستهاند و امكان حضور و بروز مجدد در صحنه زنده اجتماع ندارند . از نخستینِ آنان، كتابِ "پاسخ به تاریخ" از آخرین شاه - معدوم-ایران بود كه به گمان خود قصد داشت انقلاب ایران را توجیه و آن را تخطئه كند. دو دیگر، كتابی بود كه فریدون هویدا در مورد برادرِ نخستوزیرش نوشت كه خود شامل اعترافاتی بس مهم است. از سفیران خارجی در ایران و ارتشیان و سلطنتطلبان، آثار دیگری هم در خارج منتشر شد و تعداد زیادی از آنها در ایران بازچاپ شد.
مسلما بسیاری از این نوع خاطره نگاری ها همراه با تحریف و زیاد و كم وقایع است ، اما میتوان از میان سطرهای سپید این نوع كتابها به وقایعی بس مهم دست یافت كه بعضا برای درك و فهم تاریخ معاصر ایران و فراز و فرودهای آن بسیار مهم هستند.
در مقایسۀ انبوه كتابهای منتشره در داخل و خارج از كشور، غلبۀ كمّی و احتمالاً كیفی با تاریخنگاریهای داخلی است. در مقایسهای اجمالی از خاطرات خارجنشینان (مانند خاطرات شعبان جعفری ، قرهباغی و "خدمتگزار تخت طاووس" و "خاطرات پرویز راجی" و دهها كتاب دیگر) با انبوه كتابهای تاریخ شِفاهی در داخل كشور آنچه كه بارز و هویداست ، برتری آثار داخلی است.
در كلیت تاریخ نگاری معاصر، تفوق فنی و علمی با كتب داخل ایران است. موشكافی و هدایتِ بحث درآثار شفاهیِ داخل كشور بعضاً شاهكار است .
انتشار بعضی از مجموعۀ سندهای تاریخی نیز مورد توجه قرار گرفته است ؛ ازجمله آثاری كه توسط یكی از مراكز پژوهشیِ كشور، در باب سازمان منافقین و نیز سازمان باصطلاح چریكهای فدایی منتشر شده و به زعم دوست و نادوست، منصفانه گزینش شده و در دسترس مردم قرار گرفتهاند. البته در كل ، در مورد چاپ اسناد، ما با پرسشی همیشگی مواجهیم و آن ، چگونگیِ معیارهای انتخاب در گزینش اسناد است، به ویژه وقتی كه اسناد همراه با تحلیل ارائه میشوند. همین موردِ گزینشِ اسناد ، بحث ضرورتِ بیطرفی مورخ را پیش میآورد كه به باور من تحقق آن بیشتر یك ایده آل است تا امری قابل حصول، چرا كه صِرف گزینشِ معدودی سند ،خود نشانگر جهتگیریهای ذهنی و احتمالاً پیش فرضهای تحقیق و پژوهش است. شاید بیطرفی مورخ امری است كه باید هماره برای تبیینِ راههای وصول به آن تلاش كرد و در عین حال همیشه باید متفطّن بود كه رسیدن به آن امری است كه اگر نگوییم محال، بل بعید و شاید بسیار بعید باشد ، اما باید حرمت و ضرورتِ آن را همیشه پاس داشت و برای رسیدن به آن كوشید .
سخن در این باب بسیار است و دو نمونه مجموعه اسنادی كه ذكر شد میتواند راهنمای خوبی برای گزینش اسناد باشد.
_____________
در یادداشت بعدی از دلایل اقبال به خاطره نگاری ها در دوره معاصر، سخن خواهم گفت .
یا حق