رمان «بند محكومین» نوشته كیهان خانجانی توسط احمد حیدری به زبان عربی ترجمه و توسط انتشارات «تكوین» كویت منتشر شد. ناشر كپیرایت ترجمه را با وجود تحریمها علیه كشورمان، پرداخت كرده است.
رمان «بند محكومین» نوشته كیهان خانجانی توسط احمد حیدری مترجم سرشناس عرب به زبان عربی ترجمه و توسط انتشارات «تكوین» كویت و با همكاری انتشارات «الرافدین» چاپ شد و از 10 سپتامبر 2020 در كشورهای عربزبان پخش خواهد شد. این رمان در ایران توسط نشر چشمه منتشر و مورد استقبال خوانندگان و منتقدان و جوایز ادبی قرار گرفته بود و قرار است كتابی از مجموعه نقدهایی بر این اثر منتشر شود.
احمد حیدری مترجم این رمان كه خود متولد كویت بوده، پیش از این آثار دیگری را از فارسی به عربی ترجمه و نشر داده است ازجمله «سفرنامه اصفهان نصف جهان» اثر صادق هدایت، «چشمهایش» اثر بزرگ علوی، «داییجان ناپلئون» اثر ایرج پزشكزاد، «زندگینامه ادبی فروغ» اثر فرزانه میلانی، «نوشتن با دوربین» گفتوگو با ابراهیم گلستان و...
كیهان خانجانی در خصوص این خبر گفت: ترجمه این رمان دو سال طول كشید و در طول این مدت مترجم تماس میگرفت و درباره برخی از اصطلاحات صحبت میكردیم. با توجه به لحنمحور بودن این اثر، سه ویراستار آن از كشورهای مختلف عربزبان بودند تا رمان زبانی قابل درك برای تمام عربزبانان داشته باشد. خوشحالم كه یكی از بهترین مترجمان و ناشران عرب ترجمه و چاپ این رمان را بر عهده داشتهاند. با اینكه متأسفانه كشور ما عضو قانون كپیرایت نیست، اما ناشر اخلاق حرفهای را رعایت كرد و قراردادی در دو نسخه عربی و انگلیسی فرستاد و حقالتالیف چاپ اول را با وجود تحریمها به دستم رساند.
انتشارات «تكوین» به شكل تخصصی به ترجمه و نشر آثار ادبی و فلسفی نویسندگان جهان پرداخته است، ازجمله كافكا، سیلویا پلات، اریك امانوئل اشمیت، تولستوی، اسكار وایلد، مارك تواین، نیچه، یونگ، فروید، جوزف كمبل و غیره؛ و از میان آثار فارسی، گزیده شعرهای سهراب سپهری را منتشر كرده است.
ترجمه احمد حیدری از رمان «داییجان ناپلئون» به عنوان بهترین رمان ترجمه شده به عربی انتخاب شد. مقالههای وی در روزنامههای عربی منتشر میشود ازجمله: روزنامه الدستور اردن، روزنامه القبس كویت، روزنامه بلد لبنان، روزنامه العرب قطر، مجله مسرحیون، مجله شارع المتنبی، مجله التراث امارات و مجله المشاهد در لندن و غیره.
در معرفی این اثر، بر پشت جلد ترجمه عربی آن آمده است: «رمان «بند محكومین» اینگونه آغاز میشود: «هزارویك حكایت دارد زندان. هزارتا را باور كنند، اینیكی را نمیكنند: یكشب درِ بند محكومینِ مرد باز شد، یك دختر را انداختند درونش.» خواننده میپرسد: دختر را به چه جرم در زندان مردان انداختند؟ واقعی است یا خیالی؟ سرنوشت او با 250 مرد در 25 سلول چه میشود؟ «زاپاتا» راوی این رمان معتاد بنگ است و شغلش در زندان مانند شهرزادی مذكر؛ حكایات زندانیان را طنازانه نقالی میكند تا آنان در نشئگی لذت ببرند و به او سیگار و حشیش صله بدهند. او ماجرای حضور یكشب تا صبحِ دختر را نقل میكند و لابهلایش حكایت زندگی و عشق و جرم و حبسِ 15 زندانی اصلی را میگوید، دقیقاً به شیوه هزارویكشب. راستی، شهرزاد كیست؟ دختر یا زاپاتا؟ نقطه اشتراك حكایات این زندانیان عشق است به: همسر، معشوق، مادر، خواهر، دختر، و همجنس. آنان مانند عیاران در مقامهنویسی ادبیات كهن عربی و فارسی هستند. خلافكارانی كه به اعدام و زندان ابد و حبسِ بالا محكومند و زبان مخصوص به خود دارند، سرشار از اصطلاحات و ضربالمثل. ماجراهایشان ادغامی از كمدی و تراژدی ارسطو است، اما برای دختر، ضیافتِ افلاطون برپا میكنند و شام میدهند و مینوشند و ترانه میخوانند. در پایان، وقتی زندانبانان میخواهند دختر را ببرند، زندانیان بزهكار تبدیل میشوند به زندانیان انقلابی. اما سرنوشت آنان و راوی و دختر چه خواهد شد؟ نویسنده این رمان كه خود تجربه زندان دارد، برای اثرش چند جایزه ادبی دریافت كرده و منتقدان بسیاری بر آن نقد نوشتند، اما پس از چاپ دهم توقیف شد.»
منبع: مهر