ملت ایران از مواهب بسیارمتنوعی برخوردار است.طبیعت دلچسب و عالی و چهارفصل.و تاریخ .تاریخی كه آغاز آن در ابهامی مه گونه ، سر برآورده و الوان و الحانی آفریده ، در دلربایی ، یكتا .
نویسنده : احمد خالصی
ملت ایران از مواهب بسیارمتنوعی برخوردار است.
طبیعت دلچسب و عالی و چهارفصل.
و تاریخ .
تاریخی كه آغاز آن در ابهامی مه گونه ، سر برآورده و الوان و الحانی آفریده ، در دلربایی ، یكتا .
تاریخی پر از اتفاق ، پر از رفت و آمد كتابها و ساختمانها و مراسم و مناسك و اتفاقات و عناصر فرهنگی. تاریخی چند هزارساله كه با همه اوج و فرودهای اجتماعی آن ، سرشار از شكوه و تلالوست.
و این تاریخ ، پر از یادگار و میراث است.
مواریث فرهنگی ، تاریخی ، عقیدتی و هنری ایران ، بی شمارند و قابل بیان و احصاء نیستند. این غیر قابل شمارش بودن مصادیق فرهنگی ایران، قولی است كه جملگی برآنند. این مورد نه از باب تفاخر بی نتیجه به گذشته ای افتخارآمیز، كه صرفا بیان واقعیتی است همگانی و عام و جهانی.
باشد كه بیاموزیم.
گزاره فراوانی و غیرقابل شمارش بودن مواریث فرهنگی ایران ، بسیار هم منطقی و طبیعی است. تاریخ پیچیده و گسترده ایران ، با اقوام و زبانها و گویشهای گوناگون ، و اقلیم های متضاد جغرافیایی ، و انواع متفاوت رفتارهای معیشتی ، ضرورتا و در یك روال منطقی ، به انبوه بی شماری از مواریث فرهنگی كهن میرسند كه هر یك ، روزی روزگاری در این مرز و بوم و با نتیجه و هدف و غایتی ویژه تولید شده اند. از مسجد شیخ لطف الله اصفهان گرفته تا ابیات حافظ شیراز، از سنگهای تخت جمشید گرفته تا گبه های بانوان عشایر، از معماری بازار تهران تا چیستانهای عامیانه ، از اساطیر شاهنامه گرفته تا داستان پر آب چشم حسنك وزیر در تاریخ بیهقی ، از لالایی های مادرانه گرفته تا مناجاتهای شاعرانه همراه با خنیاگری روحانی، از مقبره خالد نبی گرفته تا شعر حسین پناهی و.....
میتوان بر این فهرست ، افزود و افزود و افزود، تا بی كران و تا بی زمان.
مواریث فرهنگی ما نه تنها در موزه ها، بل در جای جای ایران و در قلب و ذهن و جان تك تك ایرانیان زنده اند و به حیات پر طراوت خود ادامه میدهند و خواهند داد.
مواریث فرهنگی ما با جوشش هماره و پرشوری خود ، مایه طراوت و صفا و غنای روحمان خواهند شد .
اما و اگر ...
این یاداشت سردستی را اینك تمام میكنم تا در نگاشت بعدی به موضوعی بپردازم كه تاكنون مغفول مانده است. از موزه ها و توریسم و گردشگری به تفصیل سخن گفته اند. اما از آلودگی نگاه توریستی ، نه.
از توریسم یا گردشگری مذهبی گفته اند ، اما چگونه میتوان به مفهوم " زیارت " در همین روند معنایی نزدیك شد ؟
اینها بمانند تا بعد.