مرتضی امیر اسفندقه سه شعر درباره حال و هوای كرونایی این روزهای ایران سروده است.
مرتضی امیری اسفندقه، ادیب سرشناس ایرانی، درباره حال و هوای این روزهای مردم سه شعر سروده است. سرودههای كرونایی امیری اسفندقه را در ادامه بخوانید:
به نام خدا
نیماییواره نوروز
یك هفته مانده است به نوروزِ نامدار
در كوه و
كوهپایه
هیاهویِ پونههاست...
***
ما
در خانههایِ خویش
محبوس ماندهایم
محبوس
از وحشتِ سرایتِ ویروس ماندهایم
***
گنجشكها
بیتاب میپرند
از شاخهای به شاخۀ دیگر
و گربهها
لم دادهاند ناز
در زیر آفتاب
با چشمهایِ خنگ و خمارینِ نیمهباز
حتّی كلاغها
با آنهمه توجّه و تقوا
سینه به سینه بر سرِ چینه نشستهاند
وَ قار میزنند
***
انسان ولی دریغ!
بالاتر از خطر نفسش بند آمده...
***
انسان
یك چند دانه داده به خاك و
به رویِ آن
یك مشت آب ریخت
آن دانه سبز شد
آن سبز میوه داد
آن میوه
آه!
آه!
انسان نداشت جنبه و
خیره خیال كرد
دادارِ آسمان و
خدایِ زمین شده
انسان حباب زد كه جهان آفریده شده
***
یك هفته مانده است به نوروز نا...
گذشت
ما
قاتلانِ نور
امروز
ناقلانِ خاموشِ ظلمتیم
وحشت
ما را به كنج خانه هراسان كشانده است
ما
كاری نكردهایم
جز اینكه عشق را
در خویش كُشتهایم
***
ما را كدام جُرم
به زندان
نشانده است؟!
نیماییواره قرنطینه
تاریك
آب و هوایِ خاك
از دستِ سینههایِ پر از كینه میشود
گیتی نفس نفس نزدیك میشود به نفستنگیِ تباه
حتی درخت
-این ریۀ سبزِ زندگی- حالش گرفته است.
بسته
فضایِ تبزدۀ سینه میشود.
آلوده شد زمین
آلوده شد زمان
آلوده شد نفس
آلوده شد دهان
آلوده شد سلام و كلام و نگاه،
آه!
آلوده، چشمِ روشنِ آئینه میشود.
دنیا از آنِ موش كه بیخود نمیجَوَد
دنیا از آنِ گربه كه جنگش طبیعی است
دنیا از آنِ ببر كه پاكیزه میدَرَد
دنیا از آنِ شیر كه رو حمله میكند
دنیا از آنِ كبك و كِراجیك[1] و سوسلَنگ[2]
دنیا از آنِ جِغنه[3] و خفّاش و جغدِ كور
دنیا از آنِ مار
دنیا از آنِ مور
انسان
این اشرفِ وحوش
این وحشیِ شریف
در انزاویِ خویش
قرنطینه میشود
نیماییواره فاصله
سال گذشته قهر
بین من و تو
فاصله انداخت
نوروز
از راه آمد
امّا من و تو
آه!
بوسه برایِ هم نفرستادیم
و دستِ آشتی
به سویِ هم دراز نكردیم
امسال
از ترسِ این تشنّجِ مُسری
این موذیِ مریض
نه بوسه میشود بفرستیم
نه دست میدهیم
باری
نگاه كن!
داریم
بیملاحظه
هم را
از دست میدهیم
[1] نام نوعی پرنده
[2] نام نوعی پرنده
[3] نام نوعی پرنده
منبع: مهر