نگاهی به كتاب سیاست نامه اثر خواجه نظام المُلك طوسی (قسمت دوم)

هفته گذشته كلام ما پیرامون خواجه نظام المُلك طوسی وكتاب گرانسنگ او، سیاست نامه بود و امروز بخش هایی دیگر از این كتاب عزیز را پیش چشممی گذاریم.

1398/07/22
|
16:18

نویسنده: ارسطو جنیدی

هموطنان عزیز سلام بر شما.
هفته گذشته كلام ما پیرامون خواجه نظام المُلك طوسی وكتاب گرانسنگ او، سیاست نامه بود و امروز بخش هایی دیگر از این كتاب عزیز را پیش چشممی گذاریم.
گفتیم كه این كتاب خطاب به مادشاه زمان است و او را به عدل و داد فرا می خواند. در فرهنگ ایرانی و كتب ارجمند ما، دادگری مهم ترین و محوری ترین وظیفه حاكمان قلمداد شده كه این باور هم با آموزه های ملی ما منطبق است و هم با آموزه های اسلامی ما.
چند خط از گفتار خواجه نظام المُلك را در باب دادگری و عدل با هم بر می خوانیم و ضمناً توجه شما را به دو نكته جلب می كنیم: شیرینی متن و سخن این وزیر دانشمند و دوم پایداری نستوه زبان پارسی دری كه با گذشت نهصد سال از زمان نگاشته شدن این جملات هنوز هم برای همه ما قابل فهم است.
در بخشیاز فصل سوم كتاب چنین می خوانیم:
((چنین آمده است اندر اخبار كه یوسف پیغامبر صلوات الله علیه چون ازدنیا بیرون رفت می آوردند تا او را در حظیره ابراهیم صلوات الله علیه و نزدیك پدران او دفن كنند. جبرئیل بیامد و گفت: {هم اینجا بدارید كه آن جای او نیست؛ چه او را جواب مُلكی كه رانده است به قیامت می باید دادن}. پس چون حال یوسف پیغمبر چنین باشد بنگر تا كار دیگران چگونه بُوَد.
و در خبر است از پیغامبر صل الله علیه چنان است كه هركه را روز قیامت حاضر كنند از كسانی كه ایشان را بر خَلق، دستی و فرمانی بوده باشد دست های او بسته بود. اگر عادل بوده باشد عدلش دست او را كشاده كند و به بهشت رساند و اگر ظالم بُوَد جورش همچنان بسته با غُل ها او را به دوزخ افگند.
و هم در خبر است كه روز قیامت هركه او را بر كسی فرمانی بوده باشد در این جهان بر خَلق تا بر مقیمان سرای و بر زیردستان خویش، او را بدان سوال كنند و شبانی كه گوسپندان نگاه داشته باشد جواب آن از او بخواهند.))

ملاحظه می فرمایید كه نویسنده زبان را به چه روانی و بدون هیچ گونه تكلفی برای رساندن پیام خود به كار گرفته و درعین آن كه سادگی از سطر سطر متن موج می زند اما شیوایی كلام ذره ای كاسته نشده و ضمناً ملكه ((عدالت)) را در ذهن خواننده زنده و پررنگ می سازد.
و در جای دیر باز هم این وزیر ارجمند بزرگوار ایرانی چه زیبا در اهمیت دادگری سخن را به آسمان رسانیده:

((شناختن قدر نعمت ایزد تعالی نگاه داشتِ رضای اوست،‌‌ عَزَّ اسْمُهُ، و رضای حق، تعالی، اندر احسانی باشد كه با خَلق كرده شود و عدلی كه میان ایشان گسترده آید. چون دعای خلق به نیكویی پیوسته گردد، آن مُلك پایدار بوَد و هر روز زیادت باشد، و آن مَلِك از دولت و روزگار خویش برخوردار بوَد و بدین جهان نیكو نام بوَد و بدان جهان رستگاری یابد و حسابش آسان تر باشد كه گفته اند بزرگان دین كه:‌«المُلكُ بیقی مَعَ الكُفِر و لا بیَقی مَعَ الظُلمِ»، معنی آن است كه ملك با كفر بپاید و با ستم نپاید.))
این توجه نویسنده به دادگری ان هم در فصول ابتدایی كتاب بیانگر آنست كه اساس اندیشه وزیر ایرانی دربار سلجوقیان از آبشخور زلال فرهنگ ایرانی و تعالیم ذات مقدس حضرت رسول اكرم (ص) سیراب شده است.
در پایان سخن برای حسن ختام، قطعه ای دیگر از این كتاب شیرین را با هم می خوانیم. قطعه ای با عنوان:
اندر شتاب نكردن در كارها...
عنوانی كه هرگز كهنگی بردار نیست و بیان زیبای خواجه ما گویی نجوایی پدرانه است در گوش ما:

((اندر كارها شتاب زدگی نباید كرد و چون خبری شنوند یا صورتی بندد اندر آن آهستگی باید فرمود تا حقیقت آن بداند و دروغ از راست پدیدار آید كه شتاب زدگی وار ضعیفان است و نه كار قادران. و چون دو خصم پیش آیند و با یكدیگر سخن گویند باید كه مر ایشان را معلوم نباشد كه میل پادشاه به كدام جانب است كه پس آن وقت خداوندل حق(=صاحب حق) ترسان باشد و نتواند گفت و خداوند باطل(=گوینده سخن ناحق) دلیر شود و دروغ گوید.))
سخن در باب این كتاب مستطاب بسیار است و اكثر قطعات دلكش آن، دلنشین و خواندنی و مجال ما هم اندك.
مطالعه این كتاب شیرین و نثر ساده و دلكش آن را صدها بار به شما خوبان و عاشقان فضل توصیه می كنیم.
و درود بر ایرانیان دادگر...

دسترسی سریع