عاشقی به نام سرور آزادگان...

امروز نگاهی كوتاه به دریای بزرگ اشعار زبان پارسی پیرامون حماسه شگرف عاشورا خواهیم داشت.
اشعاری كه در ستایش انسان و انسانیت، ایمان و عشق سروده شده اند و حسین(ع) نمود تام و تمام این ویژگی هاست...

1398/06/10
|
15:30

نویسنده: ارسطو جنیدی

السلام علیك یا سید الشهدا، یا حسین(ع)

و سلام و درود بر شما دوستداران پاكی و صفا و اخلاص حسین(ع).
امروز نگاهی كوتاه به دریای بزرگ اشعار زبان پارسی پیرامون حماسه شگرف عاشورا خواهیم داشت.
اشعاری كه در ستایش انسان و انسانیت، ایمان و عشق سروده شده اند و حسین(ع) نمود تام و تمام این ویژگی هاست...
او فرزند بزرگ مردیست كه در حدیثی زیبا فرمود:
والاترین درجه ایمان اخلاص است...
... آری ... و مولانای جان چه زیبا این مفهوم مقدس را به شعر كشیده است:

از علی آموز اخلاص عمل....

حسین بر روی پاهای پیغمبر اكرم بزرگ شد. در كنار پدر رشد و نمو یافت و از نگاه و سخن مادر زلال بودن دل و پاكی ایمان را می آموخت.
او هرگز نمی لغزد. هرگز سست نمی شود. آخر او فرزند ایمان است. او فرزند اسلام ناب است. هنوز صحابه ای كه دلتنگ رایحه محمد مصطفی (ص) می شوند، عطر خوش خاتم را از وجود مهربان حسین(ع) استشمام می كنند. او اگر حُرّ را می بخشد و با آغوش باز او را در میان یاران خویش می پذیرد برای آنست كه امام مهربانی هاست... زیرا ذات آسمانی او بخشیدن را چه نیكو از جد بزرگوار و پدر والاقدرش آموخته. پس حُرّ نیز اگر از راه شیطان باز گردد و بكوشد كه ناصواب ها را جبران نماید، امام تمام انسان های نیكو سرشت، او را آزاد و آزاده خطاب خواهد كرد.
پس حسین(ع) برای برپای داشتن دین جدش قیام كرده است. او می بیند كه گناه، به تعبیر پدرش كه مولای متقیان است، از حركت مورچه ای در شبی تادیك بر روی تخت سنگی در بیابان هم پنهان ترست. همین گناه های كوچك و بزرگ بودند كه چنان انحرافی فاجعه بار را در جامعه اسلامی پدید آوردند كه خناسانی نفرت انگیز چون معاویه و یزید را نه تنها پس نمی زند، كه آنان را به زعامت جامعه اسلامی نیز می پذیرد. پس حسین باید به پا خیزد. او نگران ایمان مردمان است... او چون پدربزرگ والاقدرش معلم است... معلم عشق و ایمان. او باید به یادِ این جامعه ی فراموشكارِ دانان بیاورد كه تعالیم اسلام بر حق هستند و درخشان ترین راه هدایت. او باید باور به رستاخیز و جاودانگی روح را اثبات كند. او باید عدل و داد را احیاء كند. ابن عباس او را خطاب قرار می دهد:
یا پسر عم، از مكه و حرم خدای عزل و جل مرو و به گفتار كوفیان گوش فرا مده كه دانی با پدر و برادرت چه كردند... اما حسین(ع) رسالتی عظیم در پیش دارد. او باید خون پاك خویش را نثار كند تا جامعه به خواب فرو رفته را بیدار كند. او باید حقانیت پیام اسلام را اثبات كند. و چنین می كند. او پرواز را معنایی تازه می بخشد. اری او و یاران با وفایش پرنده تر هستند ز هر مرغ پرنده:

كجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دست كربلایی

كجایید ای سبك روحان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی

و آنگاه كه خون پاكش جاری می شود، ستون های عرش به لرزه می افتند...

و شاعر پاك سرشت ما، محتشم كاشانی گویی این لرزیدن ستون های عرش را از عزا بر ثار الله شهود كرده است و چنین دلكش این شعر معروف خویش را سروده است:

باز این چه شورش است كه در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

آری. هر سال محرم، شور عشق در میان عاشقان انسان و انسانیت شعله می كشد. زیرا پیام سید الشهدا، پیامی برای تمام بشریت است. سخن زیبای او پشت هر آزاده ای را می لرزاند:
((اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید)).

باز این چه رستخیز عظیم است كز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

دلبستگی به حسین حتی فراخواندن اسرافیل را هم نمی خواهد كه دلبستگانش، موج موج و فوج فوج به سوی حسینی بودن پر می كشند....

این صبح تیره باز دمید از كجا كزو
كار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع می‌كند از مغرب آفتاب
كاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام كه نامش محرم است

آری چه نیكو سروده ای محتشم. به راستی كه قیامتی نیز باید در ذات هر انسانی رخ دهد و چه معلمی برتر از حسین تا آزادگی را به ما بیاموزاند.

در بارگاه قدس كه جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملك بر آدمیان نوحه می‌كنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است

این قصیده دلكش چندین بند زیبای دیگر هم دارد كه نقل و تفسیر بخشی از آن بندها را به هفته آتی موكول می كنیم.
آرزو كنیم شیعیان راستینی برای سرور عاشقان دو عالم، حسین (ع) باشیم و از او بیاموزیم بندگی خداوند را و در عشق به خداوند از همه چیز خویش در گذشتن را...
و با سعدی شیرین سخن همكلام شویم كه: بار الها، با نام و یاد خاندان پاك رسول اكرم(ص)، آرامشی از جنس ایمان بر ما هدیه كن

یا رب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یا رب به خون پاك شهیدان كربلا

دل های خسته را به كَرَم مرهمی فرست
ای نام اعظمت در گنجینه شفا

دسترسی سریع