داستان این كتاب حول محور زندگی مادری به نام «نیلوونا» میچرخد. او زندگی سخت و تاسفباری دارد، اما همچنان با امید و توانمندی بالا سعی در بهبود شرایط زندگی خود و فرزندش دارد.
درباره ی نویسنده : آلكسی ماكسیموویچ پِشكوف كه با نام ماكسیم گوركی شناخته میشود نویسندهٔ اهل روسیه و شوروی، از بنیانگذاران سبك ادبی واقع گرایی سوسیالیستی، فعال سیاسی و پنج بار نامزد جایزهٔ نوبل ادبیات بود.
پیش از موفقیت در حرفهٔ نویسندگی به مدت پانزده سال در اقصی نقاط امپراتوری روسیه چرخید و به كرات شغل عوض كرد. اثرات این تجربیات بعدها در نوشتههای او مشهود بودند. معروفترین آثار گوركی عبارتند از: در اعماق (1902) ،مادر، بیست وشش مرد ویك دختر، آوای مرغ طوفان ،دوران كودكی.
داستان این كتاب حول محور زندگی مادری به نام «نیلوونا» میچرخد. او زندگی سخت و تاسفباری دارد، اما همچنان با امید و توانمندی بالا سعی در بهبود شرایط زندگی خود و فرزندش دارد. او همسری بداخلاق و بدمست دارد؛ مردی كه كارگر است، دشنام میگوید و همسرش را كتك میزند. پس از تحمل سالها سختی برای نیلوونا، همسرش میمیرد و با گذشت زمان، نیلوونا متوجه میشود كه تنها پسرش یعنی «پاول» رفتارهایی شبیه به پدرش را از خود بروز میدهد؛ مست میكند و گاهی بر سر مادرش فریاد میكشد. نیلوونا با مهر مادری و مهربانیِ ناتمام خود، پسرش را متوجه رفتار ناخوشایندش میكند و پسر به دلیل عطوفتی كه مادر همواره نسبت به او دارد،تغییر رفتار می دهد .
پس از مدتی پاول در یك درگیری سیاسی، به جرم ایجاد اغتشاش بازداشت و زندانی میشود. درست در همین زمان گرفتاری، مادر تلاشهای بیوقفهی خود را برای آزادی پسرش آغاز میكند. او سختیهای بسیاری را برای آزادیخواهی و آرمانهای پاول و دوستانش متحمل میشود.
نیلوونا زنی است كه خواندن و نوشتن نمیداند، اما با این وجود قدرت و ارادهای شگرف دارد كه از او مبارزی بیمثال و فداكار میسازد. شاید بتوان گفت «مادر» در این كتاب، نماد وطن، عشق، حقیقت، مهر و آزادی است كه هرگز دچار شعارزدگی نمیشود و با جان و دل از شیرهی جان خود و جوانان دیگر دفاع میكند.
این كتاب زمانی نوشته شد كه جهان چشم به مبارزات زحمتكشان روس داشت. رمان مادر نمادی از ادبیات سیاسی و مقاومت، همواره در جهان مطرح است و تا زمانی كه مبارزه علیه ظلم و بیدادگری در جریان است، دستبهدست خواهد شد. شاید بتوان گفت بدون این رمان، تاریخ ادبیات شوروی و همچنین بخشی از تاریخ جهان، هرگز بازگو نمیشد.
ممكن است عدهای عنوان كنند با بودن قلههای درخشانی در ادبیات روسیه و جهان همچون داستایوفسكی، چخوف، تولستوی، پوشكین و دیگران، رمان مادر رمانی سطحی، غیر ادبی و از جهت سنجش نقد ادبی معمول، رمانی كمارزش و یا حتی در حد یك اعلامیهی سیاسی باشد، اما علارغم این نكات، این كتاب به عنوان یك اثر درخشان، نشانهی تبلور احساسات و برداشتهای گوركی تحت تاثیر جنبش كارگران و دهقانان روسی در برابر ستمگریهای نظام تزاری است.
میتوان این رمان را طوری كه روزگاری مرسوم بوده است، سنگ بنای نوعی جدید از ادبیات، «ادبیات كارگری» تلقی كرد كه با بینش تازه و فرمی نو كوشید مرزهای تاثیر ادبیات را گشترش داده و با نفوذ در میان مردمان، رسالت ادبیات را تحقق بخشد. مادر تلاشی بود در عرصهی ادبیات كارگری و مردمی. ادبیاتی كه بنا به تعریف، قرار بود مرزهای لایهی نازك روشنفكری را درنوردد و با حفظ ارزشهای ساختاری، هنری، زیباشناختی و تكنیكی، در میان مردم راه یابد و نفوذ و تاثیری كارساز به دست آورد. ادبیاتی كه با طرح مسائل مردم، بتواند زیباییشناسی و حساسیتها و معیارهای ارزشی و هنری آنها را ارتقا دهد و اندیشهی آنان را بركشد. كارستانی چنان دشوار كه تنها قامت مادر گوركی برازندهی آن بود.