شاهزاده و گدا در خصوص دو شخصیت به نامهای ادوارد و تام است. ادوارد؛ ولیعهد انگلستان و در مقابل تام؛ پسربچه فقیر و یكی از افراد عادی شهر است. ادوارد و تام در دو خانواده كاملا متفاوت از هم اما در یك روز به دنیا آمدهاند
درباره ی نویسنده : سمیوئل لنگهورن كلمنز كه بیشتر با نام هنری اش مارك تواین شناخته میشود، نویسنده و طنزپرداز آمریكایی بود. او شهرت خود را مدیون رمان ماجراهای هاكلبری فین (1885) و ماجراهای تام سایر (1876) است.
كتاب شاهزاده و گدا یكی از آثار این نویسنده است .
این كتاب روایتگر داستان دو شخصیت اصلی به نامهای تام و ادوارد است كه یكی از این دو شخصیت ولیعهد و دیگری گدایی بیش نیست.
هدف نویسنده از نگارش كتاب شاهزاده و گدا ازیكطرف انتقاد در خصوص فساد دربار انگلستان و از سویی دیگر فساد اخلاقی است كه در میان مردمان تهیدست جامعه رواج یافته است. همچنین نویسنده سعی كرده تا از طریق نگارش این كتاب اعتراض خود را نسبت به اختلافات طبقاتی و نا عدالتیهای اجتماعی آن دوران انگلستان به تصویر بكشاند.
نویسنده كتاب از زبانی طنزآلود و درعینحال تلخ و گزنده برای روایت داستان استفاده كرده است.
شاهزاده و گدا در خصوص دو شخصیت به نامهای ادوارد و تام است. ادوارد؛ ولیعهد انگلستان و در مقابل تام؛ پسربچه فقیر و یكی از افراد عادی شهر است. ادوارد و تام در دو خانواده كاملا متفاوت از هم اما در یك روز به دنیا آمدهاند. داستان از جایی شروع میشود كه ادوارد؛ ولیعهد انگلستان در حیاط قصر در حال بازی است كه پسربچه فقیری كه همان تام است، نظرش را جلب میكند و به همین ترتیب تام را به داخل قصر دعوت میكند.
ادوارد و تام پس از ساعاتی متوجه شباهتهای خود با یكدیگر میشوند و به همین دلیل لباسهای خود را با هم عوض میكنند، همین عامل سبب میشود كه نگهبانان قصر ادوارد و تام را با یكدیگر اشتباه گرفته و ادوارد را از قصر بیرون كنند. با جابجا شدن این دو شخصیت فرصتی پیش میآید تا هر یك از آنها در جایگاه دیگری قرار گرفته و زندگی را از دید یكدیگر تجربه كنند، به طوریكه تام مجبور است با سن كم خود بر روی تخت پادشاهی نشسته و با قوانین ابلهانه دربار سروكله بزند و در مقابل ادوارد برای پس گرفتن جایگاه خود در موقعیتهای بسیار تاسف باری همچون خوابیدن در كنار گوساله را از سر بگذارند. در نهایت داستان هر یك از شخصیتها به جایگاه اصلی خود بازمیگردند... .
بخش هایی از این كتاب را در زیر بخوانید :
تولد شاهزاده و گدا، دوران كودكى تام، دیدار تام با شاهزاده، آغاز مشكلات شاهزاده، تام با عنوانى اشرافى، تام آموزش میبیند، اولین ناهار شاهانهى تام، مسئلهى مهر، جشن در ساحل رودخانه، رنج و عذاب شاهزاده، در گیلدهال، شاهزاده و ناجىاش، ناپدید شدن شاهزاده، پادشاه مرد، زندهباد پادشاه جدید، تام در مقام پادشاهى، ضیافت ناهار، فوفوى اول، شاهزاده و ولگردها، شاهزاده و روستاییان، شاهزاده و راهب گوشهگیر، مایلز هندن به نجات شاهزاده مىآید، قربانى خیانت، شاهزاده و زندان، فرار، هندن هال، رانده شده، زندان، فداكارى، به طرف لندن، پیشرفت تام، روز تاجگذاری و ادوارد پادشاه انگلستان
● روز بعد، سفرا و همراهان شرفیاب شدند. تام در همان حال كه بر تخت سلطنت تكیه داده بود، همه را به حضور پذیرفت. نخست عظمت و شكوه مراسم، تام را شگفتزده و خوشحال كرد. ولی این حالت مدت زیادی دوام نداشت، زیرا مراسمی خستهكننده و طولانی بود و سخنان ردوبدل شده نیز هیجانی نداشت. هر كس سخنرانی میكرد، نخست مطالبی جالب میگفت، ولی پس از خواندن چند عبارت، حرفهایش كسالتبار میشد. تام میكوشید آنچه را لرد هارتفورد به او آموخته بود، درست بازگو كند، ولی چون در این كار تجربه زیادی نداشت و از رمز و راز كار بیاطلاع بود، علیرغم ظاهر شاهانه، نمیتوانست به خوبی از عهده برآید؛ بنابراین هنگامیكه تشریفات به پایان رسید، نفس راحتی كشید و خوشحال شد.
● بههرحال زندگی تام نسبتا خوب و مطلوب میگذشت، مخصوصا در فصل تابستان كه از هر فصلی بهتر بود. تام تنها به همان اندازه گدایی میكرد كه بتواند خود را از خطر گرسنگی نجات بخشد، زیرا قوانین سخت و شدیدی علیه گدایی وجود داشت و متخلفین به مجازات سنگینی میرسیدند. به همین جهت وی قسمت اعظم وقت خود را صرف شنیدن قصههای شیرین و افسانههای كهن و مطبوع بابا اندریو میكرد.
● تام اغلب كتابهای كهنهی كشیش پیر را میخواند و شرح و تفسیر آنها را از او میخواست و دربارهی مطالب آن به بحث میپرداخت. خیالات شیرین و مطالعات او كمكم تغییر و تحولی در او به وجود آورد. قهرمانان تخیل و تصور او چندان زیاد و محتشم بودند كه از سر و وضع كثیف و از جامههای مندرس خود چنان بیزار شد كه آرزو كرد كه مانند ایشان پاك و پاكیزه و خوشلباس باشد.