سهگانهی معروف ایتالو كالوینو، سه رمان «ویكنت دو نیم شده»، «بارون درختنشین» و «شوالیهی ناموجود» هستند كه اوج خلاقیت و پرواز فكری كالوینو را در فضایی تخیلی به تصویر میكشند.
درباره ی نویسنده : ایتالو كالوینو نویسنده، داستاننویس مشهور ایتالیایی در 15 اكتبر سال 1923 در كوبا چشم به جهان گشود.
سبك ایتالو كالوینو را سورئال و پستمدرن میدانند و ازجمله مهمترین آثار ایتالو، میتوان به سهگانه نیاكان ما اشاره نمود.
ویكنت دو نیم شده، یكی از سهگانههای ایتالو كالوینو، نویسندهی ایتالیاییست كه با سبك رئالیسم جادویی نوشته شده است. سهگانهی معروف ایتالو كالوینو، سه رمان «ویكنت دو نیم شده»، «بارون درختنشین» و «شوالیهی ناموجود» هستند كه اوج خلاقیت و پرواز فكری كالوینو را در فضایی تخیلی به تصویر میكشند.
ویكنت مداردو، سربازیست كه در قرن هفدهم و در جنگ با امپراطوری عثمانی، توسط گلولهی توپی كه به سینهاش برخورد میكند، به دو نیم تقسیم میشود. او در اثر این جراحت، به دو فرد خوب و بد تبدیل میشود.
در رمان ویكنت دو نیم شده، داستان زندگی سربازی روایت میشود كه در زمان نبرد، بدنش به دو نیم تقسیم میشود و هر نیمهی بدن او توسط افرادی متفاوت برای زنده نگاهداشتن، تیمار میشود.
نویسنده در این كتاب، نیمهی راست را كه فاقد قلب است، نیمهی شر میداند و نیمهی چپ را نیمهی خوب معرفی میكند.
در این كتاب، راوی یك كودك است كه به زبانی ساده، اتفاقات اطرافش را روایت میكند. نویسنده در این رمان، نیمهی شر و نیمهی خوب هر انسان را بهگونهای افراطی و طنازانه، به تصویر میكشد.
ایتالو كالوینو در كتاب ویكنت دونیم شده سعی دارد نیمه شر و نیمه خوب هر انسانی را بهگونهای افراطی و كاریكاتور معابانه، به تصویر كشد.
كتاب ویكنت دونیم شده (شقه شده) داستان زندگی ویكنت را روایت میكند كه برای جنگ با تركها پیشقدم شده، اما در زمان نبرد بدن او به دونیم تقسیم میشود و هر نیمه بدن او توسط افرادی متفاوت برای زنده نگاهداشتن او تیمار میشود.
در كتاب ویكنت دونیم شده شنونده تحت تاثیر داستانپردازی خلاقانه، ایتالو قرار میگیرد بهگونهای كه كنار گذاشتن این كتاب برای شنونده امكانپذیر نخواهد بود.
سبك نوشتاری ایتالو طنز_انتقادی است كه او با قلم شیوای خود سعی به انتقاد با زبانی طنزآمیز دارد.
ایتالو كالوینودر كتاب ویكنت دونیم شده (شقه شده) نیمه راست را نیمه شر میداند چراكه فاقد قلب است و نیمه چپ را نیمه خوب معرفی نموده است.
در كتاب ویكنت دونیم شده نویسنده سعی دارد از نمادها و اغراق استفاده نماید تا منظور خود را به مخاطب برساند. ایتالو در این كتاب سعی دارد نشان دهد كه اگر شری وجود نداشته باشد خیر و خوبی نیز، هیچ معنایی نخواهد داشت و حتی در قسمتی از كتاب اذعان دارد كه خوبی میتواند حتی از بدی هم دردسرسازتر باشد.
ایتالو بنمایه كتاب را بر پایه نقد و ساختن مفهومی استوار از زندگی معمولی و عادی افرادی میسازد كه شخصیتی خاكستری دارند. این اشخاص در هر زمان ممكن است بنا به نوع خلقیات و ذاتی كه دارند در شرایط عكسالعملی متفاوت نشان دهند و همین تفاوت است كه معنای علت وجود انسان است.
ایتالو نیمه خیر را توسط راهبان نجاتیافته میانگارد و نیمه شر را توسط پزشكان. راوی در كتاب ویكنت دونیم شده بچهای است كه به دلیل وجود اولشخص قرار گرفتن او برای روایت داستان، كتاب زبانی ساده دارد و برای عوام و خواص مناسب است.
كالوینو زمانی كه راوی داستانهای خود را یك كودك انتخاب میكند درواقع از كودك یك دستاویز میسازد تا شخصیت پردازی و آنچه خلق كرده است را شنونده آسانتر درك كند. درواقع حقهای است كه ایتالو با استفاده از آن توانسته نظر تمامی مخاطبان خود را به نوشتههایش جلب كند.
در كتاب ویكنت دونیم شده، شخصیتهای زیادی وارد داستان نمیشوند اما در مقابل داستانها و اتفاقات زیادی برای شخصیت اصلی داستان میافتد كه همین امر سبب میشود تنها تمركز شنونده به اتفاقاتی باشد كه حول ویكنت میچرخند.
یكی از ویژگیها ایتالو این است كه تمامی نوشتههایش هدفی دارد و البته این بار مقصود ایتالو از نگارش كتاب ویكنت شقه شده، درك معجزه عشق توسط شخصی است كه برای تكامل و كنار هم قرار گرفتن دونیمه بدن خود به آن احتیاج دارد.
آنچه در كتاب ویكنت دونیم شده میخوانید:
منتظر ماندن از خصوصیات بشر است. آدم درستكار با اعتماد منتظر میماند و نادرست با ترس. زیبایی، خرد و عدالت فقط در چیزی وجود دارد كه قطعهقطعه شده است.
دكتر تریلونی انگلیسی بود. او پس از غرق شدن كشتیاش، سوار بر بشكهای از شراب بر دو، به ولایت ما آمده بود. او سراسر عمرش پزشك نیروی دریایی بوده و در سفرهای خطرناكی، ازجمله سیاحتهای كاپیتان كودك معروف، شركت كرده بود. ولی از دریا هرگز چیزی ندیده بود، چون همه وقتش را زیر عرشه به بازی ورق گذرانده بود.
مزیت دونیم شدن این است كه در هر فرد و هر شیء آدم درمییابد درد ناقص بودن در آن فرد یا شیء چگونه چیزی است. وقتی كامل بودم این را درك نمیكردم. از میان دردها و رنجهایی كه همهجا وجود داشت بیخیال میگذشتم بیآنكه چیزی درك كنم یا در آنها شریك شوم، دردها و رنجهایی كه آدم كامل حتی تصورش را هم نمیتواند بكند.
تنها من نیستم كه دونیم شدهام، تو و بقیه مردم هم در همین وضعیت قرار دارید؛ و حالا همبستگیای در خود احساس میكنم كه وقتی كامل بودم بههیچوجه درك نمیكردم.
همبستگیای كه مرا با همه معلولیتها و همه نارساییهای دنیا پیوند میدهد.
اگر با من بیایی، تو هم یاد میگیری در غم و درد دیگران شریك شوی و با تسكین دادن آلامشان، ناراحتیهای خودت را هم تسكین دهی...!