روزنامه جام جم گزارشی از پشت صحنه نمایش رادیویی «از اسطوره تا حماسه» كه با حضور هنرمندان مطرح كشور در حال ضبط است و قرار است به زودی این برنامه از رادیو فرهنگ پخش شود، در شماره دوشنبه 23 اردیبهشت چاپ كرد. متن این گزارش را بخوانید.
ضحاك در ساختمان رادیو !
در كنار انواع و اقسام شبكههای تصویری از تلویزیونی گرفته تا اینترنتی و...، دنیایی به اسم رادیو وجود دارد كه در آن صداها حرف اول را میزنند. در این حوزه هم مثل تصویریها، شبكههای مختلفی فعال هستند و در برخی از آنها مثل رادیو فرهنگ اتفاقاتی میافتد كه به نوعی تلفیقی از سه مدیوم تصویر، صحنه و صدا محسوب میشود. شبكهای كه این روزها سراغ شاهنامه رفته و قرار است آن را در قالب نمایشی كه بخشهایی از آن دراماتیزه شده، ارائه دهد. فرزان افشار نویسندگی و كارگردانی این نمایش كه با عنوان «از اسطوره تا حماسه» به گوش مخاطبان میرسد را به عهده دارد. او برای این اثر سراغ چهرههایی رفته كه در حوزههای مختلف از بازیگری تا دوبله و گویندگی فعالیت دارند. سعید نیكپور، بهروز رضوی، مهرانه مهینترابی، اصغر همت، محمد علی دیباج،كاظم هژیرآزاد و مهناز آبادیان بازیگرانی هستند كه هر كدام در نقش یكی از شخصیتهای شاهنامه ایفای نقش میكنند. ما هم در اولین روز ضبط این نمایش سری به آنها زدیم. گروه در استودیو شماره یك ساختمان معروف رادیو دورهم جمع شده و مشغول دورخوانی بودند، مابین ضبط برنامه فرصتی برای گپ و گفت فراهم شد كه در ادامه آن را می خوانید.
روایتی برای همه مردم
فرزان افشار كه در مقام كارگردان باعث و بانی جمع شدن چنین گروهی دور هم شده است، درباره این مجموعه میگوید: این برای اولین بار نیست كه شاهنامه را در رسانه روایت میكنیم و سالهاست كه هركدام از همكارانم از زاویهای حواسشان به شاهنامه و دیگر آثار كلاسیكی كه داریم در قالب برنامههای گفتوگومحور، پژوهشی، نمایشی و... بوده، با این حال میتوانم بگویم كه این برنامه شبه نمایشی است و متن به آن معنی كه همه میشناسند دراماتیزه نشده مگر در بخش روایت آن هم به جهتی كه معتقدم كه امروز اكثر مردم قادر به درك مفاهیم موجود در شاهنامه نیستند، به همین دلیل تصمیم گرفتم كه بخش روایی شاهنامه را به زبانی نزدیك به زبان امروزی به یك متن تبدیل كنم. قرارگیری این نثر روان در كنار اشعار باعث میشود تا مخاطب بتواند آن را درك كند و بفهمد كه در داستان چه اتفاقی افتاده است. متأسفانه امروز شاهنامه آن قدر برای مردم ثقیل است كه وقتی به آن گوش میدهند انگار زبان بیگانهای را شنیدهاند.
او ادامه داد: یكی از دلایل این شكاف عدم توجه و پرداخت درست به چنین مواردی است، هر چیزی برای آنكه جا بیفتد باید شنیده و دیده شود، در حال حاضر به عنوان مثال در حوزه موسیقی نیز فقیر هستیم، ترانهها سخیف شدهاند، دغدغه مردم تغییر كرده و سطح سلیقه شان هم تنزل پیدا كرده؛ در این بین همین كه مردم یك روایت درست و دراماتیك را از این رسانهها بشنوند، اتفاق خوب و مهمی است.
در این نمایش رادیویی افراد و چهرههایی حضور دارند كه در زمینههای مختلفی فعال هستند، از بازیگری تا دوبله و گویندگی، اما این كه چطور این گروه در كنار هم قرار گرفتند، موضوعی بود كه افشار در پاسخ به آن گفت: تلاش من این بود افرادی در این پروژه حاضر شوند كه علاوه بر توانایی و تسلط به متن، رنگ و بویی از فرهیختگی و وجاهت اجتماعی هم داشته باشند تا همه تكههای پازل این قاب به هم بیاید. من با حفظ احترام نسبت به همه همكارانم معتقدم كه برای متونی از این دست باید توجه كنیم كه چه كسانی میخواهند آن را روایت كنند چون صدا مثل پول است و نیاز به پشتوانه دارد، من به صرف داشتن بازی و صدای خوب، نمیتوانم روایتگر درستی برای متون ملیمان باشم.
شاهنامه خودش نمایش است
سعید نیكپور كه او را از زمان سلطان صاحبقران تا ایراندخت كه سال گذشته روی آنتن رفت، دیده اید، در این جمع نقش كندرو، مشاور ضحاك را ایفا میكند. او كه بعد از چندین سال به ایران آمده، این روزها مشغول ضبط این نمایش رادیویی شده است. نیكپور بعد از اشاره به آشناییاش با افشار برای انتشار آلبوم صوتی اشعار حافظ و مولانا، گفت: بعد از این مدت كه به ایران آمدم، بحث این برنامه و اجرای شاهنامه به صورت نمایش رادیویی مطرح شد، اتفاقی كه برایم جالب بود و تصمیم گرفتم تا با این پروژه همراه شوم.او كه در گذشته تجربه حضور در رادیو را هم داشته، میگوید: مثل خیلی از افرادی كه در كار بازیگری هستند و به سمت رادیو میآیند، در من هم علایقی نسبت به این حوزه وجود دارد. حتی سالها قبل حدود هشت ماه در رادیو ایران كه آن زمان در میدان ارك بود، در بخش نمایش رادیویی فعالیت كردم، اما بعد با گسترش حضورم در دنیای تصویر، به آن بیشتر علاقهمند شدم تا صداپیشگی. به همین دلیل بعد از آن فرصت چندانی برای ادامه این كار پیش نیامد. ولی در آن زمان هم با این كه كار من نبود ولی در فضای شوخ و شنگ و متفاوت با آنچه در كارنامهام داشتم، برنامهای را ضبط كردیم كه مورد استقبال هم قرار گرفت و برای مردم جذاب بود. نیكپور معتقد است حضور چهرههایی كه بیشتر آنها را در قاب تصویر دیدهایم در مدیومی مثل رادیو، اتفاقی است كه ویژگی و جذابیت خاص خود را دارد، او در این باره بیان كرد: برای مردم این ماجرا میتواند جالب باشد، تصور كنید من كه در امیركبیر بازی كردم و خیلیها صدایم را با آن نقش میشناسند، بعد ناگهان من را در قالبی میبینند كه مثلا در خیابان با مردم شوخی میكند و برنامهای دارد كه تا به حال كسی با آن به این شكل روبهرو نشده است. اما با تمام اینها بازیگری و رفتن جلوی دوربین برای من چیز دیگری است. وجود شاهنامه به عنوان اصل این ماجرا، عاملی است كه نیكپور آن را در انتخابش برای حضور در رادیو به شدت موثر میداند و میگوید: وقتی كه صحبت شاهنامه مطرح شد برای خود من هم جریان شكل دیگری پیدا كرد. سالها پیش در تلویزیون من پنج برنامه با موضوع شاهنامهخوانی ساختم. شاهنامه جنبههای زیادی دارد و تنها یك شعر نیست بلكه نمایشی از تاریخ گذشته و اسطورهای ایران است، بنابراین جوهر اصلی شاهنامه نمایش است، حال یك بار به صورت نقل توسط نقال گفته میشود، یك بار در قالب شاهنامهخوانی در یك كار تئاتری یا سینمایی و مدیومهای دیگر. یكی از این فضاها همین رادیو و كاری است كه میخواهیم انجام دهیم.
كاظم در نقش كاوه
یكی دیگر از بازیگران این نمایش رادیویی، كاظم هژیرآزاد است كه نقش ابلیس و كاوه آهنگر را در این پروژه دارد. بازی در نقش رستم در تئاتری كه چند سال پیش در اصفهان داشت، عاملی شد تا افشار، (كارگردان این مجموعه) با او آشنا شود و پایههای این اتفاق شكل بگیرد. او میگوید: در این نمایش من نقش كاوه آهنگر را دارم و قرار است از زمان جمشید ماجرا شروع شود تا پایان این داستان شاهنامه كه بخشی از آن به صورت دراماتیزه ارائه شود. ما هم در وهله اول به خاطر فردوسی دور هم جمع شدیم تا بتوانیم اتفاقی را رقم بزنیم كه به واسطه آن قدمی برای این گنجینه با ارزش برداریم.
هژیرآزاد كه قبلتر هم در رادیو البته از نوع قدیمیاش كار كرده بود
در این باره گفت: من اولین بار است به این محیط و ساختمان رادیویی كه در جامجم است، آمدم. قبلا كه نمایش رادیویی كار میكردم، ساختمان آن در میدان ارك بود و اینجا را تا به حال ندیده بودم.
اما اینكه در نهایت چه اتفاقی قرار است در این برنامه رخ دهد، مسالهای بود كه این بازیگر بیان كرد هنوز چندان از آن نمیداند ولی به گفته كارگردان این تیم قرار است شاهنامه را به صورت نمایشی ارائه دهند. او اضافه كرد: اگر این كار با موفقیت انجام شود، اتفاق خیلی خوبی است چرا كه شنونده با شاهنامه، اشعار، كلمات و... آشنا میشود. در كل همیشه مردم در رادیو خیلی چیزها از موسیقی گرفته تا قصه و... میشنوند اما این كه به شاهنامه گوش دهند، رخدادی است كه میتواند جالب باشد.
جادوی صدا همینجاست
اصغر همت كه از تئاتریهای پرسابقه است و گاهی در مدیومهای دیگری مثل تلویزیون هم حضور پیدا میكند، این بار قرار است در قالب یك نمایش رادیویی بازی كند، اتفاقی كه پیشتر هم تجربه آن را داشته است و درباره اش میگوید: من قبلا هم در این فضا كار كرد هام و حدود یك سال پیش با آقای افشار غزلخوانی حافظ را داشتیم. در این برنامه هم شاهنامه در فضای نمایشی اجرا میشود و به همین دلیل وجهه دراماتیك قضیه هم باید حفظ شود تا كار یكنواخت نشود؛ اتفاقی كه به حسها و تأثیر آن در اجرا برمیگردد.
همت معتقد است كه نمایش رادیویی تفاوت چندانی با نمایش صحنهای ندارد او میگوید: من فرق آنچنانی بین این دو فضا نمیبینم، در صحنه تئاتر باید متن را حفظ بود و با تسلط آن را اجرا كرد و در اینجا از رو خوانده میشود. البته روی صحنه شما بعد از مدتی تمرین متن را مال خود میكنید ولی گاهی فرصت كم برای فضایی مثل رادیو باعث میشود تا شما بدون حس درست و خاصی متن را بخوانی و از آن رد شوی، در اصل در تئاتر صحنهای بعد مثلا دو ماه باید متن را درست بگویی ولی در رادیو بعد از شاید دو ساعت، به همین دلیل به گونهای كار در این مدیوم (نمایش رادیویی) سختتر است و از طرفی كسی كه سمت كارگردانی دارد هم با این سختی بیشتر روبه رو میشود، چون كسی كه میخواهد این خوانشگری را سرپرستی كند، باید متن را بارها و بارها مرور كرده باشد و بعد با راهنمایی كه میكند، آن حس و حال را برای گوینده به وجود بیاورد.
نقش ضحاك، شخصیتی است كه همت آن را در این نمایش اجرا میكند، او درباره انتخاب شاهنامه برای این نمایش میگوید: پرداختن به گنجینه بزرگی مثل شاهنامه كه مانند خیلی چیزها به آن بیمهری شده، اتفاق خوبی است. من یادم است كه اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 بود كه تلویزیون تصمیم گرفت قصههای شاهنامه را به نمایش دربیاورد و از آن برنامه 13 قسمتی تنها چند قسمت كار شد ولی حتی در همان زمان هم مدیری بود كه به فكر این ماجرا افتاد و اگر ادامه پیدا نكرد به دلیل آن بود كه مسؤولش عوض شد و هیچ وقت هم دیگر به روی آنتن نرفت، به همین دلیل خوب است كه بعد از حدود 30 سال این اتفاق در رادیو هم در حال رخ دادن است.
«شاهنامه فردوسی یك گنجینه است و مایههای دراماتیك را نیز همراه خود دارد به همین دلیل این كه با چنین شیوهای به آن بپردازیم، پر بیراه نیست. گاهی وقتی نگاه میكنیم، میبینیم كسانی كه ارتباط و وابستگی به شاهنامه ندارند، بیشتر ازما روی آن كار كردهاند، همانطور كه شاید یكی از معتبرترین شاهنامههای موجود، برای مسكو است و این یك تلنگر است كه باید بیشتر از اینها به دارایی هایمان توجه كنیم. بهرغم همه اتفاقاتی كه افتاده و شاید ممكن بود رادیو را به كل نابود كند، با وجود میزان مخاطبانش نسبت به سینما و تلویزیون، خوشبختانه هنوز شنوندگان رادیو را داریم و انگار كه این مدیوم هم هنوز جادوی خاص خودش را دارد و آن جادوی صدا كه میگویند شاید همین است.
این مجموعه كه قرار است اواخر اردیبهشت پخش آن شروع شود، تا پایان سال 98 روی آنتن خواهد بود.
عاشق فردوسی هستم
در بخش دیگر این گزارش محمدعلی دیباج، یكی دیگر از اعضای این گروه كه صدایش برای خیلی از ما به واسطه كارهایی كه سالها دوبله كرده آشناست، از حضورش بعد مدت ها در رادیو گفت. او در باره این پروژه بیان كرد: بزرگترین انگیزه من برای حضور در این پروژه علاقه شدیدم به ادبیات فارسی است و مرحوم فردوسی هم زندهكننده این زبان است. در این بین واقعیتی كه وجود دارد این است كه نسل فعلی با فردوسی، افتخار ادبیات فارسی بیگانه اند و آن قدر كه عدهای خواننده ونویسنده خارجی را میشناسند، فردوسی خودمان را نمیشناسند، در حالی كه من عاشق این مرد و شعرهایش هستم و این باعث شد تا با علاقه در این برنامه حاضر شوم.
دیباج كه گهگداری در كنار دوبله در شبكههای رادیویی هم حاضر میشود، در نمایش رادیویی «از اسطوره تا حماسه» نقش جمشید شاه و ستاره شناس این قصه را با صدای خاطرهانگیز خود گویندگی میكند.