سر ادوارد دنیسن راس، خاورشناس انگلیسی و متخصص زبانهای شرقی بود كه سفرنامه ای از مشاهدات خود در ایران برجای گذاشته است.
نویسنده : مهرنوش محتشمی
ادوارد دنیسون راس، در ششم ژوئن 1871م در لندن متولد شد. او خاورشناسی است كه به زباندانی شهره بود و تسلط وی بر 30 زبان و لهجه دنیا گواه این مدعا است. فارسی، عربی، تركی، تبتی، سانسكریت، اردو، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایى برخی از زبانهایی هستند كه راس در درك و فهم آنها تبحر داشت.
ادوارد راس ریاست مدارس و مراكز مهمی را برعهده داشت. از ریاست مدرسه كلكته در هندوستان تا مدیریت دانشكده شرقی و آفریقایى. شیوه ریاست وی نقش بهسزایی در رونق دادن به این موسسات علمی و مجذوب كردن مردم به فراگیری زبانهای شرقی و متمركز كردن استادان زبانهای مشرق زمین داشت.
او در طول عمر خود سفرهای فراوانی به شرق جهان كرد و در طول این سفرها ضمن آشنایى با آثار شرق، با استادان بزرگ زبان فارسی و تركی نیز دیدار كرد. از راس آثار متعددی بر جای مانده یكی از آنها كتابی به نام " ایران و ایرانیان" است كه سفرنامه و حاصل تجربیات و مشاهدات او از سفر به ایران است .
در این سفرنامه ، دنیسون راس سفر هیجانانگیز خود را از خطه سرسبز شمال ایران آغاز میكند و در مسیر انزلی تا قزوین به توصیف دیدهها و مشاهداتش میپردازد. مسیر انزلی تا رشت را طی میكند و به گیلان میرسد. توصیف مناظر طبیعی و جنگلهای انبوه و رودهای میان راه جذابیتهای این فصل را دوچندان میكند. راس پس از رسیدن به قزوین تاریخ این شهر را بیان میكند و قدمت آن را به دوره ساسانیان نسبت میدهد. از مسجدی كه توسط هارونالرشید ساخته شده سخن میگوید و مهمترین قلعه این شهر را كه قلعه الموت است توصیف و به حسن صباح نسبت میدهد. پس از حركت از قزوین به طرف غرب، از سلطانیه ذكری به میان میآورد و پس از آن به زنجان میرسد و این شهر را آخرین شهر غرب ایران میداند كه مردمانش به زبان فارسی حرف میزنند. پس از آن به قریه میانه و سپس به قریه تركمانچای میرسد كه معاهده معروف تركمانچای در همین روستا بسته و به واسطه آن شهرهای ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. سپس وارد شهر تبریز میشود و این شهر را از جمله شهرهایی میداند كه در اثر زلزله، بسیاری از آثار تاریخی آن از بین رفته است.
سفر دوم راس از قزوین به سمت جنوب شرق و رو به تهران است. وی پس از توصیف مسیر از دروازههای تهران نام میبرد و به توضیح ویژگیهای معماری و كاشیكاریهای آن میپردازد. راس جلال و جبروت تهران را محصول حضور قله دماوند میداند و عظمت تهران را نیز مرهون ناصرالدین شاه. تهران با خیابانهای سنگفرش شده، بنای مجلس شورای ملی، خانههای شخصی زیبا، بنای مجلل و با شكوه كالج آمریكایی، كاخ گلستان، تخت طاووس، كره جواهرات ناصرالدین شاه، مقبره شاه عبدالعظیم و توصیف خرابههای ورامین از دیگر دیدههای مستشرق انگلیسی در طی این سفر است.
اما مسیر سوم حركت از قزوین به سمت همدان است. دنیسون راس همدان را شهر مقبره فیلسوف و طبیب بزرگ ایرانی ابن سینا دانسته و یادآور میشود كه این شهر محل شهر قدیم اكباتان است. بعد از گشت و گذار در همدان از گردنه اسدآباد به سمت كرمانشاه رهسپار میشود و پس از عبور از محلی كه جنگ بزرگ نهاوند در آن روی داده بود در دو نقطه مهم طاقبستان و بیستون توقف كرده و از كتیبههای باقی مانده بر روی صخرهها و حجاری روی آنها صحبت میكند. راس بانی كرمانشاه را بهرام چهارم پادشاه ساسانی میداند و بیان میكند كه از كرمانشاه به تهران، تبریز، اصفهان و بغداد راههای خوبی وجود دارد.
پس از بازگشت به تهران از سمت شرق راهی مشهد میشود و از شهرهایی چون سمنان، دامغان، شاهرود، سبزوار و نیشابور گذر میكند. دنیس راس سبزوار را مهمترین شهر در دوران سلاجقه و نیشابور را مهمترین شهر و دارای بالاترین رتبه در تاریخ و ادبیات ایران میداند.
اما سفر بعدی، از تهران به سمت اصفهان است كه از قم رد میشود و ذكر میكند كه قم به دست امیر تیمور منهدم شد تا اینكه توسط شاهان صفوی بازسازی شد. پس از قم رهسپار كاشان میشود و به توصیف صنایع دستی زیبا و سایر هنرها و آثار باقی مانده از آن میپردازد. در مسیر از خرابههای نائین سخن به میان میآورد و پس از رسیدن به اصفهان این شهر را قشنگترین شهر ایران و پایتخت دوم شاه عباس میداند و خود را یارای توصیف زیبایی و عظمت آن شهر نمیبیند.
پس از اصفهان به سمت بوشهر رفته و در این مسیر از یزدخواست، بیابانهای نمك، پاسارگاد، نقش رستم، نقش رجب و كعبه زرتشت عبور كرده و این نقاط را افسانهآمیزترین و جالب توجهترین نقاط ایران مینامد. پس از رسیدن به شیراز به توصیف آن پرداخته و معتقد است اهل شیراز افرادی تیزهوشند و در هیچ كجا افرادی كه در محاوره و سخنوری با استعدادتر از مردم شیراز باشند ، یافت نمیشود.
راس پس از رسیدن به بوشهر با كشتی به بصره میرود و در بصره نیز با قایقی بزرگ در شط العرب حركت میكند و در محمره سوار كشتی میشود و بعد از طی مسیری به دارالخزینه میرسد، از دارالخزینه به سمت شوشتر و سپس وارد دزفول شده و این شهر را دارای 34 مسجد و پل درازی میداند كه تاریخ آن متعلق به دوره ساسانیان است و در نهایت پس از دزفول به شوش رسیده و با توصیف شهر شوش كه محل شهر قدیم متروپولیس بوده به سفر خود خاتمه میدهد.
دنیسن راس علاوه بر این سفرنامه ، آثار دیگری نیز دارد كه برخی از آنها با محوریت اسلام، شرق و یا ایران نگاشته شده، مانند كتاب «اسلام» ، «هند و ادیبان شرقی» و ترجمههایی از اشعار تركی و فارسی و سایر كتابهای تاریخی . ادوارد دنیسون راس سرانجام در 23 سپتامبر 1940م در 69 سالگی در استامبول دیده از جهان فروبست.