فصلی از یك رمان : « نامه ی گمشده » اثر جیلین كانتور « نامه گمشده »

داستان این رمان در بستر زمانی جنگ جهانی دوم جریان دارد و از نظر مكانی نیز از اروپا تا آمریكا، از شهر وین تا لس‌آنجلس كشیده می‌شود. «نامه گمشده» درباره خاطرات، عشق، آشتی و تاریخ است.

1398/02/04
|
16:20

درباره ی نویسنده : جیلین كانتور نویسنده جوان آمریكایی، رمان «نامه ی گمشده » را در سال 2017 منتشر كرده و پیش از آن آثاری چون «جستجوی آسمان»، «خواهران سپتامبر»، «زندگی شیشه» و «شمارش ساعت‌ها» را در كارنامه دارد. «خواهران سپتامبر» و «زندگی شیشه» دو كتابی هستند كه او برای جوانان نوشته است.
داستان این رمان در بستر زمانی جنگ جهانی دوم جریان دارد و از نظر مكانی نیز از اروپا تا آمریكا، از شهر وین تا لس‌آنجلس كشیده می‌شود. «نامه گمشده» درباره خاطرات، عشق، آشتی و تاریخ است.
كتاب نامه گمشده روایت عشقى است كه پنجاه سال میان یك پاكت دربسته سر به مهر ماند و با فروپاشى دیوار برلین از نو پا گرفت. عشقِ النا و كریستف در بحبوحه اشغالِ وین به دست نازى‌ها، عشقى به سانِ گل سپیدگوهر كه ارزش فداكارى، تحمل دشوارى و دورى را داشت.

سپیدگوهر گلى است كه در آلپ مى‌روید و گفته مى‌شود در جایى با برف دائمى رشد مى‌كند؛ یعنى زیر برف. فقط جسورترین بزچران‌هاى اهل آلپ و شكارچى‌ها خطر مى‌كنند و این گیاه كوچك پرطاقت را از خاك طبیعى‌اش جدا مى‌كنند. داشتن یك سپیدگوهر نشانه شجاعتى عجیب است.

باید دید آیا جنگ می‌تواند نهال این عشق را بخشكاند، یا این عشق است كه پیروز هر میدانى است؟!
درباره ی كتاب رمان « نامه گمشده » :
روایت كتاب در دو اپیزود به صورت موازى پیش مى‌رود. اپیزود اول در وین كه مهد شكوفایى هنر است و همزمان با یورشِ بى امانِ نازى‌ها به این شهر زیبا اتفاق مى‌افتد. فردریك فابر، هنرمند معروف كه گراورساز تمبرهاى اتریش است به تازگى كریستف را به شاگردى پذیرفته است. كریستف كه تمامِ عمرِ نوزده ساله خود را در پرورشگاه گذرانده، به فردریك به سانِ پدر مى‌نگرد و مفهوم خانه و خانواده را در كنارِ اعضاى خانواده فابر درك مى‌كند.

از سویى كریستف در قلبش عشقى به دختر بزرگ خانواده، النا، احساس مى‌كند. عشقى كه تا مدت‌ها در دلش پنهان مى‌ماند و آنگاه كه سر بر مى‌آورد، در میان برف‌ها زیر پوتین‌هاى سربازان نازى سرنوشتى غریب به خود مى‌گیرد.

اپیزود دوم حدود پنجاه سال بعد را به تصویر مى‌كشد. كیتى، زنى تنهاست كه مشكلات زندگى بر سرش آوار شده؛ از طرفى پدرش به آلزایمر مبتلا گشته و نیازمند مراقب تمام وقت است. از سوى دیگر همسرش دنیل بخاطر این شرایط او را طرد كرده و درخواست طلاق داده است. كیتى در مشكلات دست و پا مى زند اما نمى‌داند در آن سوىِ این گرهِ به ظاهر كور، راهى درخشان براى تغییراتى شگفت در زندگیش رخ خواهد نمود. یكى از نشانه‌هاى این تغییر، كشف راز تمبرى است كه بر روى نامه‌اى به نشانى دوشیزه فابر یافته است. حال باید دید چگونه این دو اپیزود در هم گره مى‌خورد؟ نقطه تلاقىِ سرنوشتِ دوشیزه فابر و كیتى كجاست؟
جملاتی از متن كتاب نامه گمشده را در زیر بخوانید :
نگاهم بین دو نقشه مدام این ور و آن ور كشیده مى‌شود، تفاوت‌ها را با هم مقایسه مى‌كنم. روستاهاى كوچك دیگر هم ناپدید شده بودند. حالا كه این طور با دقت به هر دو نقشه درست در كنار هم نگاه مى‌كنم، انگار آثار ترس و وحشت این كشورها و اطراف آنها در دوران جنگ جهانى دوم برایم ملموس مى‌شود. این احساس طورى روى من اثر مى‌كند كه هرگز پیش از این حتى قدرت فكر كردن به آن را نداشتم. نقطه‌هاى روى نقشه نشان دهنده‌ى خانه‌ها، كسب و كارها و مردم بود. همه از روى نقشه محو شده بودند. درست به اندازه‌ى یك بشكن زدن. (رمان نامه گمشده – صفحه 110)

مى‌دونى مردان زیادى براى رسیدن به جایى كه گل سپیدگوهر رشد مى‌كنه، از صخره‌هاى سنگى بالا رفتند و در این راه مردند. اونها مى‌خواستند عشقشون رو به دوشیزه‌ى خاصى نشون بدن و شاید بتونن چنین گل اصیل و زیبایى رو به اون دختر هدیه بدن. شاید اونا احمق بودن. كى مى‌دونه؟ (رمان نامه گمشده – صفحه 147)

عشق باعث میشه ما احمقانه‌ترین كارها رو بكنیم. (رمان نامه گمشده – صفحه 166)

زندگى همینه، نیست؟ همه‌ى چیزاى احمقانه‌اى كه ما نمى‌تونیم توضیحش بدیم. (رمان نامه گمشده – صفحه 182)

دسترسی سریع