به نام نامی نور محض، بزرگ پرچمدار عدالت، منجی عالم بشریت، حضرت مهدی موعود (عج)

با درود و سلام بر شما عاشقان زبان پارسی و منتظران آن بزرگ نجات بخش بشریت و آن برپا كننده حكومت قرآن و عدالت و انسانیت، فرزند برومند حضرت رسول اكرم(ص) ، گوهر یگانه عالم هستی، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف.

1398/01/31
|
17:44

نویسنده: ارسطو جنیدی

امروز بسیار مبارك خواهد بود كه به مناسبت تولد والاترین بشارت عالم هستی، از وجود گرامی آن نوید بخش دادگری و عدالت و اسلام ناب، در آینه ادب پارسی سخن بگوییم و مشام جان را به وجود حضور مقدسش بهشتی كنیم.
از حضرت مهدی(عج) در ادب پارسی به تلویح و تصریح سخن بسیار رفته است و تمام شاعران و نویسندگان بزرگ میهن عزیزمان، این اشتیاق و آرزو را به نحوی زیبا بیان كرده اند.
از میان صدها قطعه در ستایش حضرت صاحب الزمان(عج)، امروز به نقل ابیاتی از دو قطعه شعر زیبا در ستایش حضرت مهدی(عج) خواهیم پرداخت. اشعاری از دوره معاصر كه بسیار گویا و لطیف سروده شده اند وگواهی صادق هستند بر عشقی فروزان بر وجود مقدس والاترین تجلی عدالت.
قطعه نخستین از استاد فقید، مترجم قرآن، عارف و فیلسوف ارجمند، مرحوم مهدی محی الدین الهی قمشه ای است.
این بزرگمرد فرزانه یكی از شیعیان راستین خاندان عصمت و طهارت بود و از عاشقان وجود مقدس حضرت ولیعصر(عج).
با آن كه در دهه های اخیر ترجمه های نیكویی بر قرآن كریم نگاشته شده و همگی شایسته ارج نهادن هستند اما ترجمه سترگ استاد فقید مهدی الهی قمشه ای بر روی قرآن، ترجمه ای گرانمایه است و هنوز هم از برترین، شیواترین و مقبول ترین ترجمه ها به شمار می رود. كتب فلسفی و عرفانی ایشان نیز در جای خود از بهترینهای حوزه فلسفه و عرفان هستند. از آنجا كه بنا دارم در گفتاری دیگر به معرفی این عارف گرامی و عاشق حضرت حق بپردازم، اینك بیش از این در باب شخصیت گرامی و آثار این استاد فقید سخن نمی گویم. تنها به این نكته اشاره می كنم كه فرزند دانشمند و صاحبدل ایشان، استاد حسین محی الدین الهی قمشه ای، از جواهرات ذی قیمت عهد و دوران ما هستند و وجود پر بركت ایشان منشاء بركت برای برافروخته نگاه داشتن چراغ عرفان و ادب پارسی در زمان ما است.
اینك ابیاتی از شعر زیبای (( شاهد جان )) از استاد روانشاد، مهدی الدین الهی قمشه ای، در ستایش بزرگ منجی عالم بشریت، حضرت صاحب الزمان (عج) :

ای شاهد جان، بازآ در غیب جهان كم زن/ نقش رخ زیبا را بر پرده عالم زن// راز ابدیت را در پرده نهان گردان/ یا رخ به جهان بنما وز سرِّ ازل دم زن // اوضاع جهان بنگر درهم شده چون زلفت/ بر نظم جهان دستی بر طرّه پُر خَم زن// مانند خیلی ای جان آتشكده گلشن كن/ بازار صنم بشكن راه بت اعظم زن// هم قصه حسنت را بر خیل ملائك گو/ هم شعله عشقت را بر خرمن آدم زن// صد قافله دل گم شد در هم خَمِ گیسویت/ دستی پی دلجویی بر گیسوی پُر خم زن// زخمی كه الهی را در سینه ز هجرانست/ تاچند نمك پاشی، رحمی كن و مرهم زن//

قطعه دومی كه ابیاتی از آن را ذكر می كنیم از شاعر فقید، استاد مشفق كاشانی است. او شاعری خوش قریحه و باذوق بود و اشعارش رایحه ای از زیبای لفظ سبك عراقی را در خود دارد.
و اینك ابیاتی از شعر دلنشین (( غایب از نظر )) این شاعر در ستایش حضرت ولیعصر(عج) :

بازآ كه دل هنوز به یاد تو دلبرست/ جان از دریچه نظرم چشم بر درست// بازآ كه دگر سایه دیوار انتظار/ سوزنده تر ز تابش خورشید محشرست// بازآ كه مردم چشمم ز درد هجر/ در موج خیز اشك چو كشتی شناورست// ای رفته از برابر یاران ((مشفقت)) / رویت به هرچه می نگرم در برابرست//

...و سلام بر منجی بی همتای بشریت و نور والای اسلام، حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و درود بر شیفتگان آن حضرت و منتظرانش...

دسترسی سریع