اسطقس یك لفظ یونانی است و به معنای اصل است و مترادف با واژه عنصر است. پس اسطقس به معنای اصل هر چیز است و جمع آن اسطقسات است.
نویسنده : علی شالچیان
اسطقس یك لفظ یونانى است و به معناى اصل است و مترادف با واژه عنصر است. پس اسطقس به معنای اصل هر چیز است و جمع آن اسطقسات است.
ناگفته نماند كه، میان تعبیر عنصر و اسطقس باید قدری فرق گذاشت. عنصر اشاره به این معنا دارد كه یك چیز اصل و ریشه بنیادین شیء دیگر است كه به همراه چیزی دیگر، شیء سومی را می سازد؛ البته، به شرط آنكه خودش از شیء دیگری درست نشده باشد.
در مورد اسطقس می توان گفت: اگر شیء مركبی را در نظر بگیریم و آن را تحلیل به عناصرش كنیم، آن عناصر را اسطقس می نامند.
نزد قدما، اسطقس عبارت بود از عناصر اربعه یعنى آب، خاك، هوا و آتش. این عناصر را اسطقسات مى نامیدند؛ زیرا این عناصر در اعتقاد ایشان، اصل موجودات معدنى، نباتى و حیوانى بودند.
البته، بعضى آتش و بعضى آب و بعضى هوا را به تنهایى اسطقس جهان می دانستند. بعضى همانند دِموكریتوس اجزاء لا یتجزا را اسطقس موجودات می پنداشتند و می گفتند اساس هستی تخلخل و تكاثف(1) است. آن ها كه اسطقس را سه تا می دانستند مقصودشان آب و آتش و هوا بود.
البته، همه این ها از دیدگاه قدما است و دلیل قاطعی بر این اندیشه وجود ندارد؛ بلكه دلیل بر رد آن نیز یافت می شود.
واژه اسطقس در معنای عام آن، بر اصول تركیب كننده هر موجودى اطلاق شده است و اصول تركیباتى هر موجودِ مادى را اسطقس می گویند.
قدما اسطقس را به معناى اجزاء مقوّم شىء نیز به كار مى بردند، زیرا جزء مقوم شىء به اعتبار اینكه جزء شىء است، ركن نامیده مى شود؛ و به اعتبار اینكه تحلیل شىء سرانجام به آن مى رسد، اسطقس نامیده مى شود؛ و به اعتبار اینكه پذیراى صورت معینى است، ماده و هیولى نامیده مى شود؛ و به اعتبار اینكه شىء از تركیب این اجزاء به دست مى آید، اصل نامیده مى شود؛ و به اعتبار اینكه وجود آن، محل صورت معینى است، موضوع نامیده مى شود.
امروزه، دانشمندان اغلب از كاربرد لفظِ اسطقسات پرهیز می كنند و تعبیر اصول و عناصر را بر آن ترجیح مى دهند. مقصود از اصول و عناصر، مبادىِ موجودات مادى، یا همان اجسام بسیطى است كه اشیاء مركب از تركیب آن ها به وجود مى آید.
------------------------------------------------------------------------------------------
(1) تخلخل و تكاثف در واژه به معنای كاهش و افزایش پیوستگی میان ذرات یك چیز است ؛ و در اصطلاح، آن را به معنای افزونی یا كاستی حجم چیزی بدون انضمام شیء خارجی و یا جدایی چیزی از آن، بر اثر عللی مانند حرارت و برودت، دانسته اند.