برخی از سیاحانی كه به ایران سفر كردند، شاهد مراسم نوروز بودند و در سفرنامه شان از آن نوشتند كه پیتر دلاواله و انگلبرت كمپفر از جمله این سیاحان هستند.
پیتر دلاواله و انگلبرت كمپفر از جمله جهانگردانی بودند كه در دروه صفویه به ایران سفر كردند. این جهانگردان سفرنامههایی نیز از خود برجای گذاشتند و در آن از اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران نوشتند. این دو نفر اشارههایی نیز به نوروز و آداب و رسوم ویژه آن داشتند زیرا نوروز، جشن كهن ایرانی همراه با آیینها و مراسم غنی و پربارش همواره مورد توجه بیشتر جهانگردان و سفرنامهنویسان كه به این سرزمین سفر كردهاند، قرار گرفته و آنها را واداشته تا در آثار خود مطالبی را در وصف این جشن دیرینه بیان كنند.
پیتر دلاواله، جهانگرد ایتالیایی در دوران شاه عباس صفوی به ایران سفر كرد. وی سفرنامه باارزشی درباره ایران، تركیه و هند از خود برجای گذاشت كه دربردارنده اطلاعاتی از آداب و رسوم و اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این جوامع است. او در بخشی از سفرنامه خود به عید نوروز اشاره میكند و مینویسد:
«ایرانیان آغاز بهار را كه ابتدای سال شمسی است، نوروز میگویند و فرارسیدن آن را جشن میگیرند. این جشن عبارت است از عیدی دادن زیردستان به بزرگترها (به این مناسبت شاه نه تنها از تمام وزرا، بلكه از سراسر مملكت هدایایی دریافت میكند) و پوشیدن لباس نو و خوردن و نوشیدن و گردش در خارج از شهر. معمولا هركس از نوروز به بعد برای خود روزی را انتخاب میكند و طی آن به گردش و تفریح میپردازد. بانیانهای هندی نیز عینا همین كارها را میكنند و در كاروانسراهای محل اقامت خود زیر چادرها تا سحرگاه بیدار مانده و شب را به شادی و طرب به صبح میرسانند اما گمان نمیكنم در اینجا روز اول سال با سالنمای ما و حتی با سالنمای ایرانی كه از لحاظ بروج اختلافی با تقویم ما ندارد (واگر هم داشته باشد خیلی جزیی است) منطبق باشد.»
انگلبرت كمپفر، پزشك و طبیعیدان اهل آلمان كه در دوره شاه سلیمان صفوی به ایران سفر كرد، از دیگر سیاحانی است كه در سفرنامه خود به نوروز و آداب و رسوم ویژه آن میپردازد. او در بخشی از سفرنامه خود درباره نوروز مینویسد:
«ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺭﺳﻮﻡ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻗﺪﻳﻢ ﺑﻪجای ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ بزرگترین ﻭ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥﺗﺮﻳﻦ ﺟﺸﻦ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺑﻪﺷﻤﺎﺭ میﺭﻭﺩ. ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ لباس نو می پوشند. ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﻳﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میﺭﻭﻧﺪ، مهمانیﻫﺎ ﺑﺮﭘﺎ میﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻔﺮﻳﺢ میﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ. ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ بعضی ﻣﻮﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺟﺸﻦﻫﺎ ﻭ ﻣﻬﻤﺎنیﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ میﺭﺳﺪ.»
كمپفر در سفرنامه اش ادامه میدهد:
«ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥﻫﺎی ﻋﻤﻮمی ﺑﺎ ﻧﻘﺎﺭﻩ، ﺷﻴﭙﻮﺭ ﻭ ﺳﻨﺞ ﺍﺯ ﻧﻴﻤﻪ ﺷــﺐ ﺗﺎ ﻇﻬﺮ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪگی میﻛﻨﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺤﻞ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ترك میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻴﺎﻫﻮ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎلی ﺑﻪ ﻣﺴـﺎﺟﺪ، ﻣﻴﺪﺍﻥﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥﻫﺎی ﻋﻤﻮمی روی میﺁﻭﺭﻧﺪ. ﻫﻤﻪ ﺑــﻪ ﻫﻢ تبریك میﮔﻮﻳﻨﺪ، ﻫﻤﻪﺟﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﺩی ﻭ ﺳﺮ ﺯﻧﺪگی ﺍﺳﺖ. ﺑﺎﺯی میﻛﻨﻨﺪ، ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻫﻢ میﮔﺬﺍﺭﻧﺪ، ﺻﺤﺒﺖ میﻛﻨﻨﺪ، ﻗﻠﻴﺎﻥ ﻭ ﭼﭙﻖ میﻛﺸﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ میگردانند ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ پُك ﻛﻮچكی ﺑﻪ ﺁﻥ میزند. ﺷﻌﺮﺍ ﻭ ﻫﻨﺮﭘﻴﺸﮕﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﻫﻨﺮ میﻛﻨﻨﺪ، ﺩﺭ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻭ ﺩﺳﺘﻪﻫﺎی ﻣﺬهبی ﺷﺮﻛﺖ میﺟﻮﻳﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ میﺭﺳﺪ ﻭ ﺁﻥﮔﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺟﺸــﻦ ﻭ ﺷــﺎدی ﺭﺍ میﮔﻴﺮﺩ ﻭ بخشی ﺍﺯ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﺩی ﻭ ﺧﻮشی ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩ میﮔﺬﺭﺍﻧﺪ.»
به این ترتیب جشن نوروز و تحویل سال در بهار ، ردپای خود را در سفرنامه سیاحان خارجی نیز برجای گذاشته است .